آیا شما فکر میکنید که الگوی روابط در همه جا و هر زمانی ثابت است؟ آیا اینگونه فکر میکنید که مهم نیست رابطه از کجا شروع شود؛ بالاخره به پایان میرسد و در همان لحظه حس خیانت و سوءاستفاده از شما به پایان میرسد؟ آیا رابطه شما با دیگران همانند رابطه شما با مادرتان است؟ چه باید کرد؟ آیا شما برای همیشه در یک چرخه گیر افتادهاید؟ پاسخ “نه” است. راهحل این است که ببینید در خود چه احساسی دارید.
من فکر نمیکنم که دخترانی که کمبود محبت دارند، قربانی هستند؛ اما بهعنوان افرادی که تواناییها و قدرت خود را درک نکردهاند و تمایلی به دانستن انگیزههای دیگران ندارند و بهگونهای رفتار میکنند که به آنها خدمت نکنند و راه خود را کج میکنند، نظر دیگری دارم.
اینها رفتارهای مقابله با ناسازگاریهاست که ما از کودکی آنها را برای کاهش تعارض و دردی که حس میکردیم، انجام میدادیم. اغلب این رفتارها آگاهانه نیستند و ریشه در فرضیاتی ناگفته دارند که در روابط خانوادگی وجود دارد و روانشناسان به آن “مدلهای ذهنی” میگویند. سبک وابستگیهای احساسی ما، بازتاب آن مدلهای ذهنی است که در شرایط استرسزا و پرتنش مدیریت احساسات و واکنشها را یاد نگرفتهایم. از این نقطه نظر، با شناخت سبکهای وابستگی احساسی، میتوان احساسات را تعدیل وتنظیم کرد.
اگر شما وابستگیهای احساسی امنی داشته باشید(مانند بزرگ شدن با عشق و محبت و حمایت پدر و مادر)، در دنیا با انعطافپذیری بیشتری زندگی میکنید و قادر به بازگشت از اشتباهاتتان و حرکت به سوی اهداف خود خواهید بود. به خوبی درمورد خود و دیگران شناخت کسب میکنید. در زمانهای پرتنش، وقتی شما نگران و تنها هستید و ترس وجودتان را فرا میگیرد، قادر خواهید بود خود را آرام کنید؛ زیرا لحظاتی را بهخاطر میآورید که مورد حمایت قرار گرفته بودید. درمقابل، وابستگی احساسی ناامن، سه حالت مختلف خواهد داشت، که همهی آنها نتیجه بزرگ شدن با یک پرستار، یا کسی که شما را بدون عشق بزرگ کرده و یا کسی که باعث شده شما نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، است. نتیجه آن هم این است که نمیتوانید در شرایط پرتنش، احساسات خود را مدیریت کنید.
اولین سبک وابستگیهای احساسی ناامن، “نگران و مضطرب” است: چنین فردی واقعا خواستار عشق و حمایت است، اما بهشدت به رد شدن و نگرانیهای درمورد آن، حساس است. اگر چنین شرایطی برای شما باشد، شما تمایل دارید روابط را درک کنید، ولی زمانی که احساس تهدید میکنید، زود عصبانی میشوید. گاهی شما بخاطرچنین شرایطی رابطه خود را خراب میکنید چون شما نمیتوانید نیازهای خود را بدرستی بیان کنید.
دومین سبک وابستگیهای احساسی ناامن”بیتوجه اجتنابی” است: مهارتهای مقابلهای چنین فردی متفاوت است. بیتوجه اجتنابی از همان دوران کودکی شما را مستقل میکند، طوری که نیاز به روابط نزدیک ندارید. شما روابط خود را با حفظ دیوارها اداره میکنید. هرگونه تهدیدی برای کنترل کردن شما، بلافاصله از طرف شما مقابله خواهد شد(اغلب با خروج از رابطه). توجه داشته باشید این مکانیزم با اینکه باعث کاهش فضای پرتنش میشود اما شما را خوشحال نمیکند؛ اما این تنها راهی است که میدانید و تمایل دارید از سقوط دوری کنید.
اما همه اجتنابها روابط را رد نمیکنند. در ترس اجتنابی، افراد میخواهند ارتباط نزدیکی داشته باشند، اما بخاطر حس ترسی که دارند از جذابیتهای آن ارتباط بهرهای نمیبرند. زیرا دختری که میخواهد یک رابطه را شروع کند، وجود ترس و نگرانی در رابطه برایش خوشایند نیست. اگر این فرد شما باشید، شما درمورد دیگران بهخوبی فکر میکنید و درک خوبی از آنها خواهید داشت اما نسبت به خودتان شناخت و نظرات کمتری دارید و شما تمایل دارید که روابطتان به یک چارچوب قابل تعریف برسد.
زمانی که شما به سبک وابستگی احساسی خودتان فکر میکنید، این را هم در نظر داشته باشید که میتوانید آنها را تغییر دهید. شما باید ببینید که چگونه میتوانید در روابط به خوبی واکنش نشان دهید و چگونه احساسات منفی و استرس را مدیریت کنید.
ایجاد پویایی در روابطتان نیازمند نگاهی سخت به رفتارهایتان است.این تنها با آگاه شدن از واکنشهای خودکارتان است که میتوانید آنچه را که از محیط خانواده آموخته اید، از یاد ببرید.
جاده زندگی پر از پستی و بلندی است. با تجربیات خود آن را هموار کنید.