آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

خودمراقبتی را در سطحی عمیق‌تر تمرین کنید

راه‌های زیادی برای  فکر کردن به خودمراقبتی و تمرین آن وجود دارد. اساس خودمراقبتی این است که به نیازهای خود توجه کرده و با خودمان مهربان باشیم. لورا تورس که یک مشاور سلامت ذهنی در زمینه خودمراقبتی است.

او می‌گوید خودمراقبتی یک هنر است. بنابراین باید به طور کامل به ندای دورن خود گوش کنیم. خودمراقبتی یک موضوع کاملاً شخصی است. چیزی که برای یک شخص فوق‌العاده به نظر می‌رسد، ممکن است برای شخص دیگر بسیار بد و نامناسب باشد. طبق سخنان لورا تورس، تعدادی فعالیت، عمل و رویکرد وجود دارد که می‌تواند برای همه کارساز باشد و کمک کند که به خوبی از خود مراقبت کنید.

خودمراقبتی عمیق

تکنیک‌هایی برای خودمراقبتی عمیق‌تر:

1 – به طور منظم وضعیت خود را چک کنید

تورس پیشنهاد کرد که گوشی یا ساعت خود را روی تایمر قرار دهید و این کار را در طول روز تکرار کنید. هنگامی که ساعت زنگ خورد، یک نفس عمیق بکشید و فکر کنید که در آن لحظه به چه چیزی نیاز دارید. شاید نیاز باشد هوایی تازه کنید، کمی ورزش کنید، یک لیوان آب بنوشید، غذا بخورید یا به یکی از دوستان خود برای بیرون رفتن پیام دهید. بدانید که در آن لحظه نیازمند چه چیزی هستند و سعی کنید دقیقاً آن نیاز را برآورده کنید.

 

2 – یک داستان عاشقانه بسازید

چه تفکراتی در طول روز در ذهن شما وجود دارد؟ همواره چه چیزی را به خود می‌گویید؟ از چه زبانی برای صحبت با خودتان استفاده می‌کنید؟ زمانی که اشتباهی مرتکب شده‌اید و نیاز به کمک دارید، چطور؟ وقتی با دیگران هستید چگونه درباره خود صحبت می‌کنید؟


هنگامی که با خود صحبت می‌کنید و این سخنان جنبه منفی و ظالمانه پیدا می‌کنند، سعی کنید یک داستان جدید بسازید به طوری که عشق و محبت بیشتری را نثار خود کنید.

مثلا به جای این که بگویید «چرا به این شکل و با پرخاش‌گری واکنش نشان دادم؟ این کار بسیار احمقانه و نامناسب بود» بهتر است بگویید «البته شرایط دشوار بود، زیرا شب شده بود به خاطر همین بسیار خسته و گرسنه بودم»

خودمراقبتی

3 – مرزهای مستحکم تعیین کنید، هر چند کوچک باشند

آیا در بخش‌هایی از زندگی، هنگامی که پاسخ «بله» می‌دهید، در واقع با یک «نه» مواجه می‌شوید؟ تورس گفت که مهم است بتوانید به خود اجازه دهید تا نقشه‌ها و برنامه‌ها را هر زمان که لازم بود، عوض کنید. حتی اگر لازم است دعوت دیگران را رد کنید و ابتدا به نیازهای خود برسید.

مرزهای زیادی برای تعیین کردن وجود دارند، برای مثال شما باید قادر باشید هنگام صحبت کردن با تلفن، به افراد دیگر بگویید که در زمان دیگری با آن‌ها تماس خواهید گرفت. یا برای فرزند خود در زمانی دیگر (زمانی که واقعاً وقت دارید) غذا درست کنید.

تعیین مرز می‌تواند کمک زیادی به زندگی و رابطه ما با افراد کند:

وقتی که به خودتان «بله» می‌گویید؛ در واقع به روابط خود در طولانی مدت «بله» گفته‌اید. به این دلیل که وقتی نیازهای خود را برای دیگران قربانی می‌کنید، به تدریج در این روابط فاصله ایجاد کرده‌اید. اما وقتی که به نیازهای خود احترام می‌گذارید و حس می‌کنید که به شما توجه شده است، حس امنیت و آرامش در رابطه را تجربه خواهید کرد.


شاید فرزندتان از شما درخواست کند که همین الان تعدادی کیک مافین برایش آماده کنید، اما شما الان کار مهمی داشته باشید. اگر بخواهید الان کیک درست کنی دچار استرس می‌شوید. بنابراین به فرزندتان بگویید که این کار را آخر هفته و هنگامی که وقت آزاد دارید، انجام می‌دهید.

برای خواندن مقالات بیشتر روانشناسی اینجا را کلیک کنید

 

4 دلیل نگرانی و اضطراب و راه‌های کاهش آن در امور روزمره

همه ما هر چه قدر که سن بالاتر می‌رود و تجربیات بیش‌تری در زندگی کسب می‌کنیم حداقل یک بار این جمله را تکرار کرده‌ایم: “ای کاش کم‌تر نگرانی به خودم راه می‌دادم و استرس داشتم!”. در واقع این نگرش به دلیل این است که بعد از این که از حال و هوای یک اتفاق عبور می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این حجم از نگرانی، فکر و خیال و فشار روحی که تحمل کردیم برای یک مسئله بیش از حد بوده و اتفاقات اطرافمان ارزش این حد از نگرانی و اضطراب را نداشته‌اند!

حجم زیادی از استرسی که در روز تحمل می‌کنیم تنها ره‌آورد اضطراب و تنش نیست! کج‌خلقی، خستگی مفرط، بی‌خوابی، کاهش کیفیت خواب و بی‌حوصلگی از نتایج این فشار عصبی است که شاید بهتر باشد در مراحل پیشرفته از آن تحت عنوان اختلالات اضطرابی یاد کنیم!

 

4 دلیل نگرانی و اضطراب و راه‌های کاهش آن در امور روزمره

مثل همیشه برای این که بخشی از استرس و نگرانی‌هایتان روزمره خود را کم کنید و از این پس بهتر به مدیریت دلشوره‌های خود بپردازید همراه دانشگاه زندگی بمانید.

4 دلیل نگرانی و اضطراب و راه‌های کاهش آن در امور روزمره

بالاخره باید بپذیریم که همه چیز در آینده غیرقطعی است. هر چه قدر هم که تلاشمان را برای بهتر شدن آن کار انجام دهیم و تمام همتی که داریم را صرف این کار کنیم بالاخره باید منتظر نتایج غیرقابل پیش‌بینی باشیم.معمولا نگرانی با یک سری جملات کلیشه‌ای و تکراری که مدام در ذهن مرور می‌شوند بروز می‌کنند. عباراتی مثل “ای کاش من…”، “اگر من هم …” و …

بنابراین هنر مدیریت و کاهش نگرانی و اضطراب در امور روزمره به مدیریت تصورات ذهنی ما برمی‌گردد. این که چه طور این بار روانی را از دوش مغزمان برداریم تا بهتر نفس بکشد و بتواند بازدهی بیش‌تری داشته باشد! برای تصمیمات مهم زندگی خود مثلا ازدواج و… می توانید با مشاوره ازدواج و در زیمنه های دیگر با مشاوره خانواده بهترین تصمیم را اتخاذ کنید.


به یاد داشته باشیم که نگرانی چیز بدی نیست!

بدن ما برای مقابله با شرایط غیرطبیعی و خطر نیاز دارد تا با ترشح سطوحی از هورمون‌های مختلف واکنش‌های مناسبی نشان دهد. بنابراین بد نیست این گزاره را با خود تکرار کنیم که “نگران شدن به معنی اتفاق بد نیست!”.

 

نگرانی و اضطراب

برخی از دلایلی که ما را به سمت نگرانی و اضطراب سوق می‌دهند عبارتند از:

اگر نگران شویم چیزهای بد و غیرمنتظره کم‌تر رخ می‌دهند!

ممکن است این جمله را هرگز با خودتان زمزمه نکرده باشید یا حتی از ذهنتان هم عبور نکرده باشد؛ اما عملکرد شما در واقعیت نشانگر همین موضوع است. ترس از آینده، نگرانی بابت این که در آینده چه پیش می‌آید، این که در محیط جدید چه اتفاقاتی در انتظار ما خواهند بود، آیا موفق می‌شوم یا نه و هزار و یک فکر و خیال دیگر دست به دست هم می‌دهند تا شما به این تفکر برسید: ” اگر نگران شوم، چیزهای غیرمنتظره و بد کم‌تر رخ می‌دهند!”. در حالی که می‌دانید در هر شرایطی که باشیم برخی از رویدادها از دایره کنترلی ما خارج هستند!

نگرانی نشان می‌دهد بی‌تفاوت نبوده‌ایم!

البته که بخشی از نگرانی و اضطراب به صورت طبیعی و بدون دخالت ما به وجود می‌آیند؛ اما این خودِ ما هستیم که به این نگرانی‌ها دامن می‌زنیم و فکر می‌کنیم شرایط ایمن‌تر خواهد بود اگر نسبت به شرایط کنونی دلشوره داشته باشیم. این در حالی است که در بسیاری از موقعیت‌های زندگی، نگران بودن مثل این است که از خودمان بخواهیم هواپیما را از روی زمین بلند کنیم؛ در حالی که هرگز خلبان نبوده‌ایم!


 

کاهش اضطراب

شاید جواب برخی هم برای این که چرا نگران می‌شوند این باشد: ” چون نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم!”. اگرچه این پاسخ تا حدی منطقی است اما باید بتوانیم تفاوت نگرانی‌های بیهوده را با اقداماتی که در جهت رفع مشکل و نگرانی کمک‌کننده هستند تمیز دهیم!

نگرانی به ما انگیزه می‌دهد!

اگر این روزها می‌شنوید که همه به دنبال تکنیک‌های کاهش اضطراب در محیط کار یا تحصیل هستند و به طور کلی سعی دارند این استرس را به نحوی از خود دور کنند تعجب نکنید. اگر شما درگیر این اختلال نیستید هزاران نفر دیگر هستند که ممکن است درجاتی از این استرس را در زندگی خود تجربه کنند. اما این به این معنی نیست که به انگیزه خود برای انجام کارها توجهی نمی‌کنند!

اگرچه سطوحی از استرس و نگرانی برای این که دست به کار شویم و از اتلاف وقت جلوگیری کرده باشیم لازم به نظر می‌رسد؛ اما در نهایت باید بتوانیم استرس سازنده و مولد را از استرس مخرب جدا کنیم.

سحرخیزی

سحرخیزی یک صفت بارز میان همه‌ی افراد موفق، از گذشته تا امروز بوده و هست. همین موضوع به‌تنهایی کافی است که باعث شود ما هم برای انجام تغییرات بزرگ در زندگی، سعی کنیم مثل بزرگان، سحرخیزی را به یک صفت و عادت تبدیل کنیم. اما بیایید کمی روراست باشیم: چند بار تصمیم گرفتید که از امروز یک انسان سحرخیز باشید و نتوانستید؟

یک بار ساعت گوشی زنگ نخورد و یک بار به دلیل خستگی زیاد توانایی بیدارشدن از خواب در ابتدای روز را نداشتید؛ حتی احتمالا چند بار هم بیدار شدید اما در همان عالم خواب و بیداری تصمیم گرفتید که عطای موفقیت را به لقای آن ببخشید و از خواب شیرین‌تان لذت ببرید.

اما درهرحال، شرایط فرقی نکرده. سحرخیزی هنوز یکی از ابتدایی‌ترین نکاتی است که ما برای موفق‌شدن در زندگی به آن نیاز داریم و احتمالا شما هم با واقف‌بودن به این موضوع، درحال مطالعه‌ی این مطلب هستید.

در ادامه قصد داریم به شما آموزش دهیم که چه‌طور واقعا به‌صورت اصولی، سعی در نهادینه‌کردن سحرخیزی در زندگی روزمره‌ی خودتان کرده و آن را به یک عادت محکم تبدیل کنید. اما قبل از آنکه به سراغ توضیح راهکارهای سحرخیزی برویم، بهتر است اشاره‌ای کوتاه به فواید آن داشته باشیم تا بتوانید با انگیزه‌ی بیشتری برای سحرخیزشدن تصمیم بگیرید.

سحرخیزی چه مزایایی دارد؟

همان‌طور که گفتیم، همه‌جا خوانده‌ایم که سحرخیزی صفت بارز بیشتر افراد موفق است. از استیوجابز گرفته تا دارن هاردی و بیل گیتس و… اما در کمتر کتابی مطالعه می‌کنیم که چرا افراد موفق به سحرخیز بودن این‌همه علاقه‌مند هستند؟

یکی از مهم‌ترین دلایل موجه برای سحرخیزشدن، افزایش سطح انرژی بدن است. مطمئنا خودتان هم بارها انرژی بالای ساعت 7 صبح را تجربه کرده‌اید و در مقابل، دیده‌اید که وقتی ساعت 11 ظهر از خواب بلند می‌شوید چه‌قدر کسل و پریشانید.

مزیت بعدی، افزایش بازدهی انسان در انجام کارهاست. اغلب افرادی که توانایی سحرخیزشدن را ندارند، برای توجیه کردن خودشان اظهار می‌کنند که به جای صبح زود پاشدن و انجام کارها، علاقه دارند تا آخر شب بیدار مانده، کارهای‌شان را انجام دهند و به این صورت زمان عقب افتاده را جبران کنند. در حالی که سطح انرژی بالای انسان در ابتدای روز، به‌شدت روی کیفیت انجام فعالیت‌ها تاثیر مثبت دارد. همین موضوع باعث می‌شود همیشه کارهایی که صبح زود برای انجام‌شان وقت می‌گذاریم، با سرعت و بازدهی بیشتری تکمیل شوند و در مقابلِ کارهای شبانه بسیار با کیفیت‌تر باشند.

علاوه بر نکات بالا، سحرخیزی باعث افزایش اعتماد به نفس، مصون ماندن نسبت به انواع بیماری‌های قلبی و خونی، افزایش بازدهی یادگیری و… شده و در نهایت به‌تنهایی می‌توان از آن به‌عنوان یک عامل اصلی موفقیت نام برد. حالا به سراغ راهکارها برویم.

سحرخیزی

تکنیک‌های سحرخیزی. چه‌طور سحرخیز باشیم؟

قبل از همه یک نکته‌ی ناخوشایند را در مورد راهکارهای سحرخیزی ذکر کنیم: قرار نیست با مطالعه‌ی این متن، معجزه‌ای رخ بدهد و آن‌قدر قوی شوید که ساعت 4 بامداد چشم روی هم گذاشته و ساعت 6 صبح هم با انرژی کامل از خواب بلند شوید. بنابراین به‌عنوان قدم صفر سحرخیزی، باید قبول کنید که شما نیاز به خواب کافی در شب قبل دارید تا بتوانید در ابتدای روز با انرژی کامل بیدار شوید.

یک خواب کافی دست‌کم 8 ساعت وقت می‌برد اما اگر واقعا علاقه به شب‌زنده‌داری داشتید، می‌توانید بعد از گذشت چند ماه از عادت کردن به سحرخیزی، به مرور از ساعت خواب‌تان کم کنید و آن را به 6 یا حتی 5 ساعت برسانید. (که البته ما این مقدار از خواب را توصیه نمی‌کنیم.) بعد از دانستن این قدم صفر، به سراغ قدم اول می‌رویم:

1_ انگیزه‌ی خودتان را مشخص کنید

تصور کنید ساعت 6 صبح است و برای اولین روز توانسته‌اید در تمرین سحرخیزی موفق باشید و صبح زود بیدار شده‌اید. اما بعد چه؟ برای رفتن به اداره باید ساعت 8 از خانه بیرون بروید و الآن هم به دلیل اینکه بقیه‌ی خانواده خواب هستند، نمی‌توانید کار خاصی مثل ورزش، مشاهده‌ی تلویزیون و… انجام بدهید. پس احتمالا ساعت 6 صبح روز بعدی، با به‌یادآوردن این تجربه‌ی نه‌چندان دوست داشتنی، پتو را روی سرتان می‌کشید و از دو ساعت خواب بیشتر لذت می‌برید!


بنابراین برای اینکه به مشکل بی‌انگیزگی دچار نشوید، قبل از همه، انگیزه‌ی خودتان از سحرخیزی را مشخص کنید. این انگیزه می‌تواند مطالعه باشد یا به عنوان مثال، گوش دادن به فایل‌های انگیزشی در تلفن همراه و حتی مشاهده‌ی یک دوره آموزشی در لپ تاپ. تا زمانی که از ساعات اولیه‌ی صبح خودتان استفاده‌ی مفید نداشته باشید، سحرخیز شدن برای ذهن شما توجیه شده نیست و این موضوع، کارتان را سخت می‌کند.

2_ ساعت زنگ‌دار را دور از دسترس قرار دهید

اغلب ما در روزهای اولی که قرار است به یک انسان سحرخیز تبدیل شویم، ساعت 12 شب چند هشدار برای ابتدای روز بعدی در تلفن همراهمان تنظیم می‌کنیم و سپس با خیال راحت به خواب می‌رویم. در ادامه هم ساعت 6 و احتمالا چند بار دیگر، بعد از زنگ خوردن گوشی، با فشردن یک دکمه، آن را روی بیصدا می‌گذاریم و به ادامه‌ی خواب نازنین‌مان می‌رسیم!

تلفن همراه در این زمان نقش یک محرک برای بیدارشدن ما را دارد، اما به‌راحتی می‌توانیم این محرک را با یک حرکت خاموش کنیم. پس بهتر نیست کمی این فعالیت را سخت‌تر کنیم؟ بهترین راهکار این است که تلفن همراه، ساعت زنگ‌دار یا هر چیزی را که قرار است بیدارمان کند در فاصله‌ی نسبتا دور قرار دهیم. (نه آن‌قدر دور که نتوانیم صدای آن را بشنویم) در این حالت مجبوریم برای خاموش کردن صدا، مسافت دست‌کم یک متری را از تخت تا رسیدن به آن طی کنیم. بعد از بیرون آمدن از زیر پتو و جداشدن از تختِ‌خواب به‌تنهایی نیمی از راه سحرخیزی را طی کرده‌اید.

3_ اوقات بعد از بیدارشدن را لذت‌بخش کنید

یکی از بهترین راهکارها برای سحرخیزشدن این است که ساعات بعد از آن را لذت‌بخش کنید. به‌جای اینکه سریعا بعد از بیدارشدن به انجام یک کار عادی یا روتین مشغول شوید، می‌توانید یک آهنگ جذاب با هدفون گوش کنید، پشت پنجره بروید و از هوای تازه لذت ببرید، یک ورزش نه‌چندان سخت و انرژی‌بخش انجام بدهید. هر چیز دیگری مرتبط به علایق‌تان می‌تواند در صبح روز بعدی، باعث انگیزه دادن به شما برای بلندشدن از رخت‌خواب شود.

4_ تصمیم‌های ناگهانی و بزرگ نگیرید

برای کسی که هر روز ساعت 4 بامداد به رخت خواب می‌رود و ساعت 2 ظهر بیدار می‌شود، کار آسانی نیست که طی یک روز و با یک تصمیم، ساعت بیدار‌شدنش را 6 ساعت به جلو بیندازد. اگر از آن دسته افرادی هستید که ساعت بیدارشدن‌تان با ساعت بیدار‌شدن خرس‌های پاندا تنظیم شده، بهتر است روزهای اول برای تنظیم دوباره‌ی ساعت خواب، زمان بگذارید.

در قدم اول باید سعی کنید که به‌مرور، شب‌ها زودتر بخوابید. به‌جای ساعت 4، ساعت 2 بخوابید و از آن طرف ساعت 11 از خواب برخیزید. به هیچ‌عنوان به این ساعت اکتفا نکنید و آرام آرام سعی در بهترکردنش داشته باشید. در نهایت و بعد از تنظیم ساعات خواب، توانایی شما در تنظیم ساعت بیدارشدن‌تان هم بیشتر می‌شود.

سحرخیز بودن

5_ از نور استفاده کنید

هر قدر هم که خواب‌تان سنگین باشد و در مقابل هر چیزی هم که توانایی مقاومت کردن داشته باشید، نمی‌توانید در مقابل نور دوام بیاورید. زمانی که ساعت 7 صبح، نور خورشید از پنجره، روی چشمان‌تان بیفتد، خواب دلچسب‌تان به یک خواب ناراضی کننده تبدیل می‌شود. حالا کافی است کمی هم برای بیدارشدن و خلاص‌شدن از این وضعیت تلاش کنید.

بنابراین، به‌جای اینکه سعی کنید با پرده‌های ضخیم مانع ورود نور صبحگاهی به اتاق شوید، راهی برای نفوذ آن به اتاق و مخصوصا روی تخت‌خواب خود ایجاد کنید تا به‌عنوان یک محرک قوی سحرخیزی به شما کمک کند.


6_ برای سحرخیزی مسابقه بگذارید!

ما انسان‌ها برای انجام هر فعالیتی در صورت وجود یک همراه، با انگیزه و تلاش بیشتری مشغول به کار می‌شویم. حال چه این کار ورزش‌کردن باشد چه درس‌خواندن و چه سحرخیزی. یکی از تکنیک‌های جالبی که بسیاری افراد از آن استفاده می‌کنند، برگزاری مسابقات با تعیین جوایز و تنبیه است.

به‌عنوان نمونه، دو یا چند نفر از دوستان برای اینکه بتوانند عادت سحرخیزی را در خودشان نهادینه کنند، یک گروه تلگرامی ایجاد و تعیین می‌کنند که هر روز در ساعت تعیین شده (6/7) همه‌ی اعضای گروه باید در آن ساعت، بیدار بودن‌شان را اعلام کنند. در این میان افرادی که خواب مانده باشند مجبورند دیگر اعضا را به یک مهمانی کوچک، شام و… دعوت کنند. این سیستم پاداش و تنبیه خیلی سریع باعث عادت کردن به سحرخیزی خواهد شد.

 7_ تعطیلات، دشمن سحرخیزی

بسیاری از افراد، مخصوصا آنهایی که در ابتدای راه سحرخیزشدن هستند، هنوز عاشقانه خوابیدن در رخت خواب تا اواسط روز را دوست دارند. با توجه به همین موضوع همیشه به‌دنبال بهانه‌ای هستند که باز هم بتوانند این لذت را تجربه کنند. درنهایت، روزهای تعطیل به بهانه‌ی مناسبی تبدیل می‌شود که بتوان در آن روز خارج از هر نوع برنامه ریزی، تا جایی که دوست دارند بخوابند.

پیشنهاد می‌کنیم تا حد ممکن به بهانه‌هایی مثل تعطیلات و… برنامه ریزی و عادت سحرخیزی خودتان را به‌هم نزنید. این موضوع می‌تواند در سست‌شدن تعهدتان نسبت به این عادت تأثیر گذار باشد.

برای یافتن مسیر زندگی درست با ما همراه شوید

35 روش برای تشخیص افراد دروغگو از طریق زبان بدن

زبان بدن یک ویژگی خیلی عالی است مخصوصاً برای آن‌هایی که می‌دانند چگونه نشانه‌های بدن و چهره انسان را تشخیص دهند. تشخیص افراد دروغگو توسط روانشناسان به راحتی صورت می گیرد. در واقع متخصصان روان‌شناس در زمینه زبان بدن و چهره، بهترین دروغگو یاب‌های جهان هستند و به راحتی می‌توانند بفهمند یک فرد حقیقت را می‌گوید یا دروغ‌گو است.

زبان و نشانه‌های بدن ما پر از معنا و مفهوم هستند که همگی توسط ناخودآگاهی مغز ما و واکنش نسبت به شرایط به وجود می‌آیند. اگر می‌خواهید این موضوع را بهتر درک کنید، مدل کوه یخی (به این شکل که قسمت بالایی، بالاتر از سطح آب است و بخش بزرگ آن درون آب قرار گرفته و نمی‌توان آن را دید) را در نظر بگیرید. ذهن ما مواردی نظیر تفکر آگاهانه، تصمیم‌گیری عجولانه، تمرکز بر چیزها و نحوه صحبت کردن را پردازش می‌کند.

زبان بدن

این پردازش‌ها را باید بخش بالایی کوه یخی در نظر بگیرید که برای ما قابل مشاهده است. اما پردازش‌های دیگری در ذهن وجود دارد که در واقع نشانه‌های زبان بدن هستند و باید آن را بخش درون آب کوه یخی دانست. بنابراین بسیاری قادر به دیدن آن نیستند. در این زمینه، افرادی وجود دارند که زبان بدن را به خوبی تشخیص می‌دهند. زبان بدن موضوعی فراگیر، طبیعی و ژنتیکی است. در ادامه به 35 نکته درباره زبان بدن اشاره می‌کنیم که بهتر است آن‌ها را بدانید:

1 – وقتی به کسی توهین می‎شود، آن فرد ارتباط چشمی خود را با فرد مقابل قطع می‌کند و این کار را حداقل برای چند ثانیه انجام می‌دهد.


2 – وقتی که غرق در افکار خود می‌شویم به شکل طبیعی به سمت بالا و راست نگاه می‌کنیم.

3 – اگر کسی زیرچشمی نگاه می‌کند، باید دید که چه چیزی برای گفتن دارد.

4 – وقتی کسی بخاطر سخنی یا مشاهده چیزی احساس خطر کند، ممکن است سعی کند چشمانش را ببندد.

5 – وقتی کسی سر خود را هنگام صحبت پایین می‌آورد احتمالاً به کمبود اعتماد به نفس دچار است.

6 – یک لبخند محترمانه، علاوه بر چهره در چشمان فرد هم دیده می‌شود.

7 – زیرچشمی و دزدکی نگاه کردن در مواقعی بدین معنی است که آن فرد سخن شما را قبول ندارد.

8 – وقتی کسی سر خود را در هنگام گفتگو سریع تکان می‌دهد، احتمالاً به معنی جالب بودن آن موضوع است.

زبان بدن

9 – یک لبخند دروغین، چهره را روشن و زیبا نمی‌کند.

11 – مردمک‌های چشم هنگامی که چیزی را دوست داریم، گشاد می‎شوند.

12 – خیره شدن (به شکلی که تهاجمی نباشد) راهی برای نشان دادن علاقه صحبت طرف مقابل است.

13 – اگر کسی با پاهای باز در مکانی بنشیند، یعنی که آن جا احساس راحتی می‌کند.

14 – ایما و اشاره یک راه برای نشان دادن توجه است.

15 – نشانه رفتن انگشت به سمت کسی معمولاً به معنی جرات داشتن و در مواردی پرخاشگری است.

دستها در زبان بدن

16 – وقتی کسی مستقیماً به چشمانتان خیر می‌شود، ممکن است نشان‌دهنده احساس برتری و حس بالاتر بودن او باشد.

17 – روی هم گذاشتن پاها و دست به سینه نشستن، قطعاً نشانی از بی‌حوصلگی یا اضطراب هستند.

18 –  اگر کسی در هنگام گفتگو به سمت جلو خم شود و پاهایش را تکان دهد، احتمالاً نمی‌خواهد به صحبت با شما ادامه دهد.

سایت دانشگاه زندگی همراه شماست

از فکر کردن دست بکشید و عمل کنید، زمان عمل کردن فرا رسیده

همه ما اهدافی را در زندگی دنبال می‌کنیم و قصد داریم به آن‌ها برسیم. این اهداف ممکن است شامل یادگیری زبان جدیدی باشند یا خوردن غذاهای بهتر، کاهش وزن، پدر یا مادر بهتری بودن، پس‌انداز پول بیشتر و موارد دیگر. اما سرانجام زمانی فرامی‌رسد که باید از فکر کردن دست بکشید و شروع کنید به عمل کردن برای رسیدن به اهداف چون زمان شروع کردن فرا رسیده. در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید.

بسیار آسان است که فرض کنیم، فاصله کنونی شما با جایگاهی که می‌خواهید در آینده داشته باشید، به دلیل کمبود آگاهی است. به همین دلیل برخی از ما، دوره‌هایی برای راه‌اندازی کسب و کار، کاهش وزن فوری یا یادگیری زبان جدید در سه ماه را خریداری می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم که اگر درباره راهکارها بیشتر اطلاعات کسب کنیم، نتایج بسیار مناسب‌تری خواهیم گرفت. همچنین بر این باور هستیم که نتایج جدید، به دانش جدیدی نیاز دارند.

موضوعی که شاید خیلی‌ها متوجه آن نشوند، این است که دانش جدید، لزوماً منجر به نتایج جدید نمی‌شود. در واقع، یادگیری یک موضوع جدید و کسب اطلاعات درباره آن؛ ممکن است فقط هدر دادن وقت باشد و نتواند کمکی به پیشرفت کند. اینجاست که همه چیز به فرق یادگیری و تمرین کردن مربوط می‌شود.

شروع کردن برای موفقیت

تفاوت میان یادگیری و تمرین کردن

توماس استرنر در کتاب صوتی Practicing Mind (تمرین دادن ذهن) درباره تفاوت یادگیری و تمرین، توضیحاتی را ارائه می‌دهد:

«هنگامی که چیزی را تمرین می‌کنیم، در یک فرآیند آگاهانه تحول پیدا می‎‌کنیم و این کار، به قصد رسیدن به هدفی خاص است. آگاهانه و قصد، دو واژه کلیدی در این جمله هستند چراکه تفاوت میان یادگیری و فعالیت عملی را تعیین می‌کنند.»


 

یاد گرفتن چیزی جدید و تمرین کردن چیزی جدید، شبیه هم به نظر می‌رسند اما این دو، می‌توانند نتایج بسیار متفاوتی داشته باشند. در ادامه چند راه دیگر برای پی بردن به فرق تمرین و یادگیری را ذکر کرده‌ایم:

  • اگر هدف شما قوی‌تر شدن و داشتن اندامی مناسب باشد – می‌توانید درباره بهترین حرکات پرورش اندام و بدنسازی تحقیق کنید اما تا زمانی که به صورت عملی و با وزنه تمرین نکنید، قوی نخواهید شد.
  • اگر هدف شما رشد و توسعه یک استارت‌آپ باشد – می‌توانید درباره بهترین راه‌های فروش، اطلاعات کسب کنید اما آن چیزی که واقعاً محصول شما را به فروش می‌رساند، تمرین فروش تلفنی یا آنلاین است.
  • اگر هدف شما نوشتن یک کتاب باشد – می‌توانید با بزرگ‌ترین نویسندگان درباره آن صحبت کنید اما تنها راهی که می‌توانید به وسیله آن یک نویسنده خوب شوید، تمرین در نوشتن و انتشار کتاب است.

در واقع یادگیری زودگذر، دانش را می‌سازد اما تمرین عملی، باعث ایجاد مهارت در شما می‌شود. اجازه دهید 3 دلیل عمده برای ترجیح دادن تمرین عملی بر یادگیری زودگذر را توضیح دهیم:

یادگیری

 یادگیری می‌تواند به نوعی از عدم فعالیت حمایت کند

در خیلی از موارد، یادگیری راهی برای دور شدن از انجام کارها یا رسیدن به اهداف و شروع کردن است. مثلاً فرض کنید می‌خواهید زبان خارجی را یاد بگیرید. خواندن یک کتاب در زمینه یادگیری سریع زبان، شما را قادر می‌سازد به سرعت احساس پیشرفت کنید و به این تصور برسید که به راحتی آن را یاد می‌گیرید. شما در این شرایط، به نتیجه دلخواه (که یادگیری زبان خارجی است) نمی‌رسید، چونکه آن را تمرین نکرده‌اید.

برای خواندن ادامه مطلب www.daneshgahezendegi.com را کلیک کنید