آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

اشتباهاتی که شما را از شاد بودن در زندگی محروم می‌کنند

یک پرستار استرالیایی بزرگترین حسرتهای آدمهای در حال مرگ را جمع کرده و یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌ها شاد بودن در زندگی بوده است. خوشحال بودن و لذت بردن از زندگی کاری است که این روزها کمی دشوار شده، اما بر خلاف تصور این خودِ ما هستیم که با تصمیماتی که در روز می‌گیریم مسبب همه این ناکامی‌ها می‌شویم و خودمان از از شاد بودن در زندگی محروم می‌کنیم. نتیجه این ناکامی هم به صورت فیزیکی و روانی نمود پیدا می‌کند.

اما تا به حال فکر کرده‌اید چه چیزهایی باعث این ناکامی‌ها می‌شوند؟ این ناکامی‌ها چه طور باید کنترل شوند که شما را از مهم‌ترین نعمت زندگی محروم نکنند؟ دانشگاه زندگی با مروری بر تازه‌ترین یافته‌های مرتبط، پاسخ همه این سوالات را گردآوری کرده است که در ادامه می‌خوانید.

اشتباهاتی که شما را از شاد بودن در زندگی محروم می‌کنند

اولین قدم برای شاد بودن این است که خودمان را بفهمیم، دلیل کارهای‌مان را کشف کنیم و چیزی که دوست داریم را آرزو کنیم. بنابراین این لیست بر اساس همان خواسته‌های درونی ما تنظیم شده که بارها و بارها توسط خودمان سرکوب شده‌اند!

 

شاد بودن در زندگی

اشتباه اول: اجتناب از روابط معنی‌دار و عمیق

تحقیقات هم نشان داده‌اند که این خواسته درونی ما برای برقراری ارتباط با دیگران بی‌معنی نیست و به جز برطرف کردن یک سری نیازهای غریزی، تاثیرات مثبتی هم به دنبال دارد. به عنوان مثال فرد با همین روابط به رشد اقتصادی، اجتماعی و فردی می‌رسد.

اگرچه اکنون حالت تدافعی شدیدی در برابر برخی از روباط نظیر ازدواج یا دوستی با افراد شایسته در میان مردم وجود دارد اما از نظر روانشناسی ثابت شده افرادی که روابط عمیق‌تری دارند توانایی بهتری برای مبارزه با بیماری‌ها، افزایش طول عمر و … دارند. همین موضوع در بحث ازدواج به شیوه پررنگ‌تری مطرح شده و ثابت شده است بین افرادی که روابطی در قالب ازدواج دارند آمار کم‌تری از جرم و جنایت، سواستفاده اخلاقی و خودکشی دیده می‌شود. به علاوه در مطالعاتی که روی جمعیت شش هزار نفری صورت گرفته مشخص شده است طول عمر افرادی که به روابط سالم روی می‌آورند بیش از متوسط طول عمر افرادی است که ترجیح می‌دهند در روابط چندگانه و متعدد قرار گیرند.


 

شاد بودن

هر نوع رابطه‌ای را که برای ادامه زندگی ترجیح دهید، در نهایت این یک اصل اساسی است که ما برای زندگی سالم و صحیح به روابط اجتماعی و فرد به فرد نیاز داریم و یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات ما که شاد بودن در زندگی را از ما سلب می‌کند همین موضوع است! با کمک مشاوره خانواده می توانید این مسئله را حل کنید.

اشتباه دوم: نشستن و بی‌تحرکی در طول روز

مشکلات و ناکامی‌ها برای مدتی ما را بی‌تحرک، بی‌انگیزه، عصبانی و بی‌نشاط می‌کنند؛ اما این که چه طور در این موقعیت ظاهر شویم هم تاثیر زیادی روی روحیه و میزان شاد بودن دارد.

تفریحی نشستن، گذراندن اوقات روز جلوی تلویزیون، سرگرمی بیش از حد با فضای مجازی و خلاصه این شیوه از گذر زمان بدون فعالیت فیزیکی به مرور زمان باعث خمودگی فرد می‌شوند.

اشتباه سوم: محروم کردن خود از نفس کشیدن!

اگر از مربی یوگا نظرش را درباره این ورزش بپرسید احتمالا با این پاسخ رو به رو شوید: من فکر می‌کنم مردم یوگا را دوست داشته باشند؛ چون تنها زمانی است که در طول روز می‌توانند جایی بنشینید، با خودتان خلوت کرده و نفس بکشید!

 

شاد بودن در زندگی

شاید بهتر باشد قبل از این که ناخواسته از شاد بودن در زندگی خودتان را محروم کنید دست به کار شوید؛ به این شکل که قبل از شروع روز، 15 دقیقه را به خودتان اختصاص دهید و سعی کنید با تکنیک‌های مختلف به خودتان آرامش دهید. همین اقدام در پایان روز هم به کسب آرامش بهتر کمک می‌کند.

اشتباه چهارم: جدایی‌طلبی از جامعه و ادیان

یک تحقیق جالب در علم روانشناسی توانسته اثرات مثبت دین و معنویت را روی روح و روان افراد نشان دهد. البته که این بدین معنا نیست که همه افراد وظیفه دارند حتما جزئی از یک گروه یا گرایش فکری دینی خاص باشند؛ اما قطعا افرادی که به یک دین و تفکر مذهبی خاص گرایش دارند نسبت به سایرین متفاوت خواهند بود.


برای خواندن ادامه مطلب مسیر زندگی را کلیک کنید

دخترانی که کمبود محبت دارند در روابطشان دچار مشکل می‌شوند

آیا شما فکر می‌کنید که الگوی روابط در همه جا و هر زمانی ثابت است؟ آیا اینگونه فکر می‌کنید که مهم نیست رابطه از کجا شروع شود؛ بالاخره به پایان می‌رسد و در همان لحظه حس خیانت و سوء‌استفاده از شما به پایان می‌رسد؟ آیا رابطه شما با دیگران همانند رابطه شما با مادرتان است؟ چه باید کرد؟ آیا شما برای همیشه در یک چرخه گیر افتاده‌اید؟ پاسخ “نه” است. راه‌حل این است که ببینید در خود چه احساسی دارید.

من فکر نمی‌کنم که دخترانی که کمبود محبت دارند، قربانی هستند؛ اما به‌عنوان افرادی که توانایی‌ها و قدرت خود را درک نکرده‌اند و تمایلی به دانستن انگیزه‌های دیگران ندارند و به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که به آن‌ها خدمت نکنند و راه خود را کج می‌کنند، نظر دیگری دارم.

این‌ها رفتار‌های مقابله با ناسازگاری‌هاست که ما از کودکی آن‌ها را برای کاهش تعارض و دردی که حس می‌کردیم، انجام می‌دادیم. اغلب این رفتارها آگاهانه نیستند و ریشه در فرضیاتی ناگفته دارند که در روابط خانوادگی وجود دارد و روانشناسان به آن “مدل‌های ذهنی” می‌گویند. سبک وابستگی‌های احساسی ما، بازتاب آن مدل‌های ذهنی است که در شرایط استرس‌زا و پرتنش مدیریت احساسات و واکنش‌ها را یاد نگرفته‌ایم. از این نقطه نظر، با شناخت سبک‌های وابستگی احساسی، می‌توان احساسات را تعدیل وتنظیم کرد.

کمبود کحبت نداشتن

تشخیص سبک وابستگی احساسی شما

اگر شما وابستگی‌های احساسی امنی داشته باشید(مانند بزرگ شدن با عشق و محبت و حمایت پدر و مادر)، در دنیا با انعطاف‌پذیری بیشتری زندگی می‌کنید و قادر به بازگشت از اشتباهاتتان و حرکت به سوی اهداف خود خواهید بود. به خوبی درمورد خود و دیگران شناخت کسب می‌کنید. در زمان‌های پرتنش، وقتی شما نگران و تنها هستید و ترس وجودتان را فرا می‌گیرد، قادر خواهید بود خود را آرام کنید؛ زیرا لحظاتی را به‌خاطر می‌آورید که مورد حمایت قرار گرفته بودید. درمقابل، وابستگی احساسی ناامن، سه حالت مختلف خواهد داشت، که همه‌ی آن‌ها نتیجه‌ بزرگ شدن با یک پرستار، یا کسی که شما را بدون عشق بزرگ کرده و یا کسی که باعث شده شما نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، است. نتیجه آن هم این است که نمی‌توانید در شرایط پرتنش، احساسات خود را مدیریت کنید.


اولین سبک وابستگی‌های احساسی ناامن، “نگران و مضطرب” است: چنین فردی واقعا خواستار عشق و حمایت است، اما به‌شدت به رد شدن و نگرانی‌های درمورد آن، حساس است. اگر چنین شرایطی برای شما باشد، شما تمایل دارید روابط را درک کنید، ولی زمانی که احساس تهدید می‌کنید، زود عصبانی می‌شوید. گاهی شما بخاطرچنین شرایطی رابطه خود را خراب می‌کنید چون شما نمی‌توانید نیاز‌های خود را بدرستی بیان کنید.

دومین سبک وابستگی‌های احساسی ناامن”بی‌توجه اجتنابی” است: مهارت‌های مقابله‌ای چنین فردی متفاوت است. بی‌توجه اجتنابی از همان دوران کودکی شما را مستقل می‌کند، طوری که نیاز به روابط نزدیک ندارید. شما روابط خود را با حفظ دیوار‌ها اداره می‌کنید. هرگونه تهدیدی برای کنترل کردن شما، بلافاصله از طرف شما مقابله خواهد شد(اغلب با خروج از رابطه). توجه داشته باشید این مکانیزم با اینکه باعث کاهش فضای پرتنش می‌شود اما شما را خوشحال نمی‌کند؛ اما این تنها راهی است که می‌دانید و تمایل دارید از سقوط دوری کنید.

اما همه اجتناب‌ها روابط را رد نمی‌کنند. در ترس اجتنابی، افراد می‌خواهند ارتباط نزدیکی داشته باشند، اما بخاطر حس ترسی که دارند از جذابیت‌های آن ارتباط بهره‌ای نمی‌برند. زیرا دختری که می‌خواهد یک رابطه را شروع کند، وجود ترس و نگرانی در رابطه برایش خوشایند نیست. اگر این فرد شما باشید، شما درمورد دیگران به‌خوبی فکر می‌کنید و درک خوبی از آن‌ها خواهید داشت اما نسبت به خودتان شناخت و نظرات کمتری دارید و شما تمایل دارید که روابطتان به یک چارچوب قابل تعریف برسد.

زمانی که شما به سبک وابستگی احساسی خودتان فکر می‌کنید، این را هم در نظر داشته باشید که می‌توانید آن‌ها را تغییر دهید. شما باید ببینید که چگونه می‌توانید در روابط به خوبی واکنش نشان دهید و چگونه احساسات منفی و استرس را مدیریت کنید.


احساس اضطراب و ناامنی

آیا شما احساساتی که تجربه کرده اید را با خود دارید؟

ایجاد پویایی در روابطتان نیازمند نگاهی سخت به رفتارهایتان است.این تنها با آگاه شدن از واکنش‌های خودکارتان است که می‌توانید آنچه را که از محیط خانواده آموخته اید، از یاد ببرید.

جاده زندگی پر از پستی و بلندی است. با تجربیات خود آن را هموار کنید.

اعتماد به نفس خود را بسازید

اعتماد به نفس تقریباً در تمام جنبه‌های زندگی ما به شدت تاثیرگذار و مهم است. با این وجود؛ بسیاری از افراد نمی‌توانند به اعتماد به نفس کافی دست پیدا کنند. این موضوع بسیار ناراحت‌کننده است زیرا چنین افرادی معمولاً در یک چرخه وحشتناک گرفتار می‌شوند و قادر نیستند موفق شوند.

همان طور که می‌دانید بیشتر مردم از سپردن کار خود به افراد مضطرب، ناکارآمد و افرادی که بی‌دلیل عذرخواهی می‌کنند؛ بیزار هستند.

از طرفی، مردم توسط افرادی که سر خود را بالا نگه می‌دارند، به وضوح صحبت می‌کنند و سوالات را به خوبی پاسخ می‌دهند، خوششان می‌آید. این افراد اعتماد به‌ نفس بالایی دارند و حتی زمانی که چیزی را نمی‌دانند، به راحتی این موضوع را می‌پذیرند.

افرادی که به خود اعتماد دارند؛ الهام‌بخش دیگران خواهند شد. آن‌ها قادر هستند روسا، مشتریان، دوستان و اطرافیان خود را تحت تاثیر قرار دهند.

خبر خوب این است که اعتماد به نفس را می‌توان پرورش داد و آن را در خود ساخت. بنابراین اگر سعی می‌کنید اعتماد به نفس خود را تقویت کنید یا آن را برای اطرافیان خود به وجود آورید؛ تلاش شما ارزشمند است!

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس شما از نظر دیگران در چه حد است؟

سطح اعتماد به نفس شما را می‌توان از راه‌های مختلفی متوجه شد. از رفتار، زبان بدن شما، طرز صحبت کردن، چیزهایی که می‌گویید و نظیر این موارد. در ادامه رفتارهایی را که نشان‌دهنده سطح اعتماد به نفس پایین یا بالا هستند را نوشته‌ایم. آن‌ها را بخوانید و ببینید کدام موارد در شما یا افراد اطرافتان وجود دارد؟

داشتن اعتماد به نفس

رفتاری با اعتماد به نفس بالا

  • کاری که فکر می‌کنید درست است را انجام می‌دهید حتی اگر دیگران شما را مسخره کنند یا منتقد کار شما باشند.
  • مشتاق هستید که ریسک را بپذیرید و سختی بیشتری برای رسیدن به چیزهای بهتر، تحمل کنید.
  • تصدیق اشتباهات خود و یاد گرفتن از آن‌ها یکی دیگر از نشانه‌های اعتماد به نفس بالاست.
  • معمولاً منتظر می‌مانید تا دیگران برای دستاوردها و موفقیت‌های شما، تبریک بگویند.
  • شما با لحنی آرام و لطیف نظر افراد دیگر را می‌پذیرید و به آن پاسخ می‌دهید.

 

رفتاری با اعتماد به نفس پایین

  • رفتارها و کارهای خود را بر اساس آنچه دیگران فکر می‌کنند، انجام می‌دهید.
  • در محدوده راحت خود باقی می‌مانید و از شکست، ترس و وحشت فراوانی دارید. همچنین تمایلی به پذیرفتن ریسک ندارید.
  • به سختی تلاش می‌کنید تا اشتباهات خود را مخفی کنید و تمایل دارید قبل از اینکه کسی بفهمد، مشکل را برطرف کنید.
  • به دستاوردهای دیگران حسادت می‌کنید و ممکن است آن‌ها به تمسخر بگیرید.
  • به دستاوردهای خود اهمیتی نمی‌دهید و لحن مناسبی در مواجه با دیگران ندارید.

همان طور که در مثال‌های بالا مشاهد کردید، اعتماد به نفس پایین می‌تواند باعث خودتخریبی انسان شود. افرادی با اعتمادبه‌نفس بالا، معمولاً نگرش مثبت به مسائل دارند زیرا به خود و توانایی‌هایشان اعتقاد دارند. آن‌ها همچنین باور دارند که باید از زندگی نهایت استفاده را برد.

 

اعتماد به نفس چیست؟

دو موردی که بر اعتماد به نفس تاثیرگذار هستند عبارتند از: عزت نفس و خودکارآمدی.


هنگامی به حس خودکارآمدی می‌رسیم که خودمان (و افراد شبیه خود) را در حال ماهر شدن در امور و رسیدن به اهداف می‌بینیم. این حس زمانی به وجود می‌آید که متوجه می‌شویم، با یادگیری و تلاش در یک زمینه می‌توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم. این نوع از اعتماد باعث می‌شود که افراد چالش‌های سخت در زندگی و کار را بپذیرند و در مقابل آن ایستادگی کنند.

این مورد با حس عزت‌نفس، وجوه مشترکی دارد. عزت‌نفس حسی عمومی‌تر نسبت به احساس موفقیت و غلبه بر مشکلات در زندگی است. معمولاً این حس وقتی به سراغ انسان می‌آید که اطرافیانش، او را فردی موفق و عالی بدانند و خود نیز حس توانمندی داشته باشد.

همچنین این حس به ما می‌گوید که در کار خود موفق خواهیم بود و اگر تلاش کنیم، به راحتی به آنچه که می‌خواهیم، می‎رسیم.

برخی از افراد بر این باور هستند که اعتمادبه‌نفس را می‌توان با مثبت‌اندیشی به دست آورد و ما هم این قضیه را تا حدودی قبول داریم. با اینکه تعیین اهداف و رسیدن به آن‌ها برای تقویت اعتماد بسیار مهم است اما نمی‌توان آن را کافی دانست.

شما باید صلاحیت را نیز در خود به وجود آورید زیرا بدون احساس صلاحیت، اعتمادبه‌نفسی نیز نخواهید داشت.

با ما در دانشگاه زندگی همراه شوید تا بهترینها را به شما ارائه دهیم

چرا باید دست از شکایت و اعتراض بردارید؟

همه ما چند نفر را در اطراف خود می‌شناسیم که دائماً در حال شکایت و اعتراض به مسائل مختلف هستند. این افراد معمولاً شرایط موجود را ملامت می‌کنند و نقش خود را در نابسامانی و نارضایتی از زندگی، نادیده می‌گیرند و به شاکی بودن خود ادامه می دهند. ممکن است با چنین افرادی کار یا زندگی کنید، یا خودتان یکی از آن‌ها باشید. در ادامه با دانشگاه زندگی همراه شوید.

در گفتگویی که اخیراً با یک زن متاهل که مدت زیادی است ازدواج کرده داشتیم، او گفت که همسرش فردی بسیار شاکی است و از همه چیز انتقاد می‌کند. این زن، اخلاق و رفتار همسرش را به دوران کودکی وی مربوط می‌داند زیرا در این دوران، بیان احساسات و آزاد بودن در نمایش آن، موضوعی بود که مورد تشویق قرار نمی‌گرفت. او می‌گوید که همسرش در خانواده‌ای پر از افراد بدبین بزرگ شده است. بنابراین برای این زن سخت است که رفتارهای شاد و سرزنده خود را پنهان کند.

مردم بخاطر دلایل متعددی شکایت و اعتراض می‌کنند. استاد روان‌شناسی دانشگاه کلمسون یعنی رابین کووالسکی می‌گوید: «ما گفتگوهای خود را با مشاهدات منفی آغاز می‌کنیم به این دلیل که می‌دانیم؛ این موضوع واکنش‌های بیشتری را در مقایسه با مسائل مثبت، به سمت ما جلب می‌کند.»

حتی می‌توان در دنیای تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی مشاهده کرد که شکایت و انتقاد به راحتی پخش می‌شود تا به گوش افراد دیگر برسد. در مواقعی این شکایت‌ها می‌تواند رابط و متحدکننده گروهی از افراد باشد که عقیده یکسانی دارند. مثلاً در مسائل سیاسی یا اصلاحاتی که در جامعه نیاز است. حتی اگر در حد تعمیر یک جاده باشد.


اگر ببینیم که دیگران با ما هم عقیده‌اند، فکر می‌کنیم که نظرمان درست است و به کار خود ادامه می‌دهیم. شاکی بودن به ما اجازه می‌دهد خشم و مشکلات خود را به شکلی امن و قابل قبول از طرف اجتماع، بیرون بریزیم. خالی کردن این احساسات می‌تواند مفید باشد اما توجه کنید که شکایت و اعتراض ممکن است به یک عادت و حتی اعتیاد تبدیل گردد. بنابراین باید بسیار مراقب آن باشید.

به عنوان کسی که هنگام مشاهده بی‌عدالتی سعی می‌کند، خودی نشان دهد و صحبت کند، ترجیح می‌دهم به جای شیطانی جلوه دادن آنچه که دوست ندارم، بر راه‌هایی برای ایجاد تغییرات مثبت تمرکز کنم.

به کارها و تفکرات خود در طول روز توجه کنید. نخستین چیزی که پس از بیدار شدن از خواب به سراغتان می‌آید چیست؟ نگرانی است یا قدردانی از زندگی؟ آیا تصور می‌کنید امروز ممکن است چه مشکلاتی ایجاد شود؟ آیا از افراد دیگر در زندگی خود شاکی هستید و آن‌ها را عامل مشکلات می‌دانید؟

شاکی بودن

شاکی بودن بیش از حد برای سلامت شما ضرر دارد. مورد دیگری که باید به آن اشاره کنیم، این است که ما در دیگران انعکاسی از خودمان را مشاهده می‌کنیم، حتی اگر از رابطه میان خودمان و آن فرد، مطلع نباشیم.

شما باید سعی کنید از موضوعات دیگر شاکی باشید. مثلاً اینکه چرا سیگار را با هزاران ماده سمی وارد بدن خود می‌کنید. شکایت و انتقاد بعضی وقت‌ها به «چیزهایی که نمی‌خواهیم» اما همچنان درگیر آن‌ها هستیم مربوط می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • نمی‌خواهم از مواد مخدر یا الکل استفاده کنم، اما ترک آن بسیار سخت است.
  • می‌خواهم وزن کم کنم اما نمی‌خواهم رژیم سخت بگیرم.
  • می‌خواهم سیگار را ترک کنم اما اکنون استرس زیادی دارم و نمی‌توانم این کار را انجام دهم.
  • می‌خواهم ازدواج کنم اما قصد ندارم سبک زندگی کنونی خودم را تغییر دهم.
  • می‌خواهم خانه مرتب و منظمی داشته باشم اما هر روز حوصله تمیز کردن آن را ندارم.

 


خیلی از مردم شبکه‌های اجتماعی را به عنوان ابزاری برای شکایت و اعتراض در نظر می‌گیرند و می‌دانند که برخی افراد از آن‌ها حمایت خواهند کرد. اما در نهایت، نتیجه خاصی مشاهده نمی‌شود. برخی امور از کنترل ما خارج هستند مثل وضعیت آب و هوا، ترافیک و تصمیماتی که افراد دیگر می‌گیرند. اما اگر می‌توانستیم تمرکز خود را بر روی کارهایی که از دستمان برمی‌آید قرار دهیم، خیلی خوب می‌شد. باید ببینیم که قادر به حل چه مشکلی هستیم و آن را عملی کنیم

جاده زندگی را با این تکنیکها هموار کنید

شهامت حرکت روبه‌جلو را داشته باشیم

شهامت امری است مسری. وقتی که یک فرد شجاع محکم ایستادگی می کند، دل بقیه نیز قرص می‌شود. ( بیلی گرام )

وقتی در زمینه کارتان با یک بحران مواجه می‌شوید، باید توجه خود را معطوف بقای شرکت تان کنید. شرایط حاد اغلب نیازمند اقدامات سفت وسخت هستند. شما باید برای انجام هرکاری که بتواند به حل بحران وحفظ موقعیت تان کمک کند، آماده‌ باشید.

طی قرن‌ها، تنها خصیصه‌ای که بیش از همه در میان رهبران معمول و مشترک بوده، نوع بینششان بوده است. رهبرها در مورد جایی که در آینده می‌خواهند بروند و آنچه قصد دارند انجام دهند، دارای بینشی شفاف و هیجان‌انگیزند.

آن‌ها این بینش را با صراحت برای افراد دوروبرشان بیان می‌کنند. پس این بینش راهنمایی است برای ترغیب و تشویق مردم برای رسیدن به سطوح بالاتر. بینش چیزی است که رهبران را از پیروانشان جدا می‌سازد.

دومین ویژگی معمول رهبران، شهامت است. وین سون چرچیل می‌نویسد: ((شهامت به‌حق برجسته‌ترین محاسن است، چراکه بقیه آن‌ها به این حسن وابسته‌اند.))

شهامت

همه می‌ترسند

واقعیت این است که همه می‌ترسند. همه ما در وجودمان ترس‌هایی مختلف، بزرگ و کوچک، پنهان و آشکار را تجربه می‌کنیم.

مارس توایم می‌گوید: ((شهامت، فقدان بهارخوابی است، بلکه کنترل و تسلط بر ترس است.)) در لحظه بحران، شما برای انتخاب، اتخاذ تصمیمات دشوار وان جام کارهای لازم برای اطمینان از بقا و سعادت مردم و سازمانی که به شما مربوط است، باید شهامت زیادی به خرج دهید.

بدترین تأثیری که وجود ترس از شکست در انسان می‌تواند ایجاد کند، فلج متوقف کامل فعالیت‌ها است. افرادی که چنین ترسی دارند مثل گوزنی که در میان چراغ‌های بزرگی گیر افتاده است، وارد حالت شوک احساسی می‌شوند. آن‌ها دست‌وپای خود را گم می‌کنند. این ترس از شکست می‌تواند حتی افراد قوی را نیز متزلزل و مردد سازد.


 

آنچه از آن واهمه دارید را انجام دهید

رالف والدو امرسون درجایی نوشته است: ((اگر می‌خواهید فردی موفق شوید، باید بتوانید با ترس‌هایتان روبرو شوید. اگر آنچه از آنمی ترسید را انجام دهید، مرگ ترستان حتمی خواهد بود.))

شما می‌توانید شهامت را در خود از طریق مواجهه با ترس‌هایتان وان جام کارهایی که بیش از همه از آن‌ها واهمه دارید، تقویت کنید. در امور شغلی، بزرگ‌ترین ترس (بعد از ترس از اخراج کردن کسی با اخراج شدن،   ورشکستگی) ترس از روبرو شدن با مردم است. بسیاری از افراد به‌گونه‌ای واضح و آشکار از گرفتن تصمیمات دشوار و برخورد با مردم هراس دارند. آن‌ها از مشاهده واکنش‌های تند، بحث‌وجدل و درگیری می‌ترسند. این ناتوانی در مواجهه با مردم در داخل و خارج از محیط کاری، اغلب می‌تواند برای شرکت خطرناک و مخرب باشد.

خوشبختانه، شهامت را می‌توان با انجام اقدامات شجاعانه افزایش داد. وقتی کاری که از انجام آن واهمه دارید را انجام می‌دهید، احساس شجاعت بیشتری می‌کنید. شجاعانه عمل کردن، شمارا باشهامت می‌سازد، حتی اگر چنین احساسی نداشته باشید. امرسون در ادامه می‌نویسد: ((کارها را انجام بده، چراکه این‌گونه قدرت را به دست خواهی گرفت.)) از گرفتن تصمیمات سخت، به‌ویژه تصمیماتی که در ارتباط با مردم و هزینه‌هاست، نترسید.

برای مشاوره با دانشگاه زندگی اینجا را کلیک کنید