قلدربازی رئیس و به تنگ آمدن زیردستان حکایت دیروز و امروز نیست. داستان ریاست طلبی ما ریشه در تاریخ دارد و به همین دلیل امی باشد که همیشه ارتباط رئیس و کارمند پرحاشیه و پرتنش بوده است. هر چه قدر هم که کارمندان صبور و خوددار باشند باز هم حس و حال صندلی ریاست مانع از برقراری یک ارتباط صمیمی و بدون دردسر می شود؛ مگر این که فرهنگ این موضوع در اداره، شرکت یا محیط کوچک و بزرگ کاری نهادینه شده باشد. شاید رفتار این دسته از رئیس های قلدر ریشه در همان رفتارهای کودکانه آن ها در زمین بازی یا مدرسه داشته باشد که تلاش داشتند هر طور که شده است از بجه هایی با جثه کوچک توپ بازی را بقاپند. اکنون نیز همان رفتارهای بچگانه در آن ها وجود دارد و محیط کار به مثابه همان توپ و همان زمین بازی است؛ با این تفاوت که کارمندان دیگر آن بچه های بی دست و پایی نیستند که بخواهند زیر بار زور بروند. در چنین مواقعی که مصالحه و خویشتنداری جواب نمی دهد شاید بتوان با فن مذاکره با رئیس وارد زمین شد و بازی را یک هیچ به نفع خود تمام کرد!
تقریبا برای خیلی ها مذاکره کردن به خاطر رو به رو شدن با جواب منفی رئیس و این که دست رد به سینه آن ها بخورد دشوار است. این افراد پایداری و ثبات موقعیت خود را به هر نوع تغییری که باعث شود رئیس دیدگاهش نسبت به آن ها عوض شود ترجیه می دهند. اما واقعا اگر فکر می کنید استحقاق ترفیع رتبه را دارید یا این که شایسته است درخواست افزایش حقوق خود را به رئیس ارائه دهید پس چرا ایستاده اید؟ این بار برای گرفتن حقوق خود با فن مذاکره با رئیس وارد گفتگو منطقی شوید و حتی اگر لازم است برای آن بجنگید!
دانشگاه زندگی در این مطلب ابزار گفتگو و مذاکره را در اختیارتان قرار می دهد.
حتما می دانید که ترفندهای متقاعد کردن دیگران با استفاده از فن بیان برای رئیس و کسی که با شما به صورت حرفه ای در ارتباط است جواب نمی دهد. اما اگر می پرسید چرا، باید بگوییم که توضیح این مسئله مفصل است. در واقع ما هنوز یاد نگرفته ایم که اصلا مذاکره چیست و چه تفاوتی با مکالمات روزمره ما دارد. اصلا مذاکره چه زمانی شروع می شود و چه موقعی می توان صحبت کردن با رئیس را مذاکره نامید.
سه راز پیچیده وجود دارد که احتمالا هیچ وقت رئیس هوشمند و زیرک شما درباره آن به شما نگفته است و شاید به همین دلیل است که شما هرگز نتوانستید وارد یک مذاکره مستقیم با ارشد خود شوید؛ چه برسد به این که بخواهید در این مذاکره پیروز شوید!
مهم ترین چیزی که ما را برای درخواست آن چه که واقعا مستحق آن هستیم مهار می کند ترس ما از نه شنیدن است؛ غافل از این که یک مذاکره نان و آب دار تازه با شنیدن واژه ترسناک برای برخی ولی دلچسب برای افراد موفق شروع می شود!
فرض کنید درخواست افزایش حقوق را به رئیس خود داده اید. اگر او بلافاصله با درخواست شما موافقت کند که دیگر مذاکره نکرده اید؛ چون این یک توافق خوب است که به سادگی رو به راه شده است. اما اگر رئیس شما به دلایلی درخواست شما را مردود اعلام کند و نخواهد موافقت به عمل آورد تازه فن مذاکره با رئیس شروع می شود.
حتی اگر انسان قانع و مطیعی هستید در مذاکره با رئیس ملزم به زیاده خواهی هستید. این یک تجربه شخصی از برخورد اجتماعی افراد است که انسان ها لذت بیش تری از شنیدن جواب مثبت می برند وقتی که قبل از آن بارها جواب منفی شنیده باشند. اما چرا؟
مقالات بیشتر در مورد روانشناسی خانواده را کلیک کنید
دانشگاه زندگی همراه شماست
چرا افراد از هم جدا میشوند؟ دلیل اصلی جدایی زوج ها چیست؟ حقیقت تلخی وجود دارد که میگوید عاشق شدن، بسیار آسانتر از باقی ماندن در عشق است.
آیا میدانستید که حدود 70 درصد از زوجهایی که هنوز ازدواج نکردهاند در کمتر از یک سال راهشان از یکدیگر جدا میشود؟ روانشناسی به نام مایکل روزنفلد بیش از 3000 نفر از افرادی که ازدواج کرده بودند و افرادی که هنوز به این مرحله نرسیده بودند را مورد بررسی قرار داد. او میخواست بداند که پس از مدتی، چه بلایی سر رابطهها میآید و دلیل این جداییها چیست.
سوال اصلی که برای بسیار از ما پیش میآید این است که افراد چرا از هم جدا میشوند؟ و چرا بیشتر جدایی زوج ها در 1 یا 2 سال اول اتفاق میافتد؟ در ادامه با ما همراه باشید زیرا به 15 دلیل اصلی این موضوع میپردازیم که توسط کارشناسان ماهر در این حوزه، مطرح شدهاند.
نیل استراوس متخصص رابطه، درباره دلایل جدایی زوجها در این مدت زمان خاص صحبت کرد و سه مرحله اصلی در این دوره را بیان کرد. او گفت:
در ابتدا، شما هیچ چیز را به شکل واقعی نمیبینید بلکه آن چیزی که دوست دارید ببینید را در طرف مقابل تجسم میکنید. در مرحله دوم کمی واقعگراتر میشوید و تصورات شما از بین میرود.
این موضوع باعث میشود که افراد در یک دوره خاص سه تا نه ماهه جدا شوند، به این دلیل که چهره واقعی یکدیگر را دیدهاند. پس از این مرحله، به نزاع قدرت میرسیم. اگر از این سه مرحله به سلامت عبور کنید، یک رابطه جدی و خوب خواهید داشت. اما تعدادی از افراد از این مراحل عبور نمیکنند که نتیجه آن، جدایی است.
آیا میدانستید که بسیاری از افراد در زمانهای خاص مثل عید سال نو و روز ولنتاین از هم جدا میشوند؟
طبق تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده، بیشتر جدایی زوج ها در روز ولنتاین، فصل بهار، عید سال نو و تعطیلات تابستانی اتفاق میافتد.
پس از یک سال، حقایق ظاهر میشوند. شما رفتارها و عادات واقعی شریک خود را میبینید و ممکن است از برخی از آنها خوشتان نیاید.
این زمان بسیار حیاتی است و نقش مهمی در رابطه دارد. به این دلیل که شما چهره و شخصیت حقیقی فرد مقابل را خواهید دید. پس در نهایت دو وضعیت به وجود میآید، یا پس از این زمان به شریک خود عادت کردهاید و نمیخواهید او را رها کنید یا اینکه ضعفها و مشکلاتی که در او دیدهاید، شما را از ادامه رابطه منصرف کرده است.
محققان دانشگاه لندن ثابت کردهاند که عشق واقعاً نابینا و کور است. مشخص شده که احساس عشق برخی از بخشای مهم مغز که مسئول تفکر هستند را مختل میکند. پس هنگامی که به یک فرد احساس نزدیکی میکنید، مغز تصمیم میگیرد که از بررسی شخصیت طرف مقابل به شکل عمیق خودداری کند.
بنابراین اینکه میگویند فرد عاشق، نابینا میشود و ضعفهای طرف مقابل را نمیبیند، به نوعی صحیح است.
تحقیقات نشان میدهد که زنان انتظار دارند وقتی که روی یک رابطه سرمایهگذاری میکنند، سودی به شکل دریافت احساسات کسب کنند. این افراد، عشق و توجه، پول و زمان خود را صرف رابطه کردهاند پس انتظار دارند در عوض، توجه طرف مقابل را به دست آورند. اگر این انتظار برآورده نشود؛ رابطه به سمت نابودی پیش میرود و افراد از هم جدا میشوند.
اگر به دنبال مطالب بیشتر روانشناسی خانواده هستید کلیک کنید
دانشگاه زندگی با شماست
هر کسی در برهههایی از زندگی خود فراموشی را تجربه کرده است، به ویژه هنگامی که مشغله زندگی زیاد باشد.
در حالی که این مساله یک اتفاق کاملا طبیعی است، داشتن حافظه ضعیف میتواند خستهکننده باشد.
ژنتیک نقش مهمی در از دست دادن حافظه دارد، به خصوص در شرایط نورولوژیک جدی مانند بیماری آلزایمر.
با این حال، تحقیقات نشان داده است که رژیم غذایی و شیوه زندگی نیز تاثیر زیادی بر بهبود حافظه دارند.
در اینجا 14 روش مبتنی بر شواهد برای بهبود حافظه به طور طبیعی آورده شده است.
بیشتر مسائل مربوط به سلامتی و بیماریهای مزمن، از جمله زوال شناختی به قند ربط داده شدهاند.
تحقیقات نشان دادهاند که رژیم غذایی حاوی قند میتواند منجر به ضعف حافظه و کاهش حجم مغز شود، به ویژه در ناحیهای از مغز که حافظه کوتاهمدت را ذخیره میکند.
به عنوان مثال، یک مطالعه روی بیش از 4،000 نفر نشان داد افرادی که نوشیدنیهای شیرین بیشتری مانند نوشابههای گازدار مصرف میکنند، نسبت به افرادی که کمتر قند مصرف می کنند، حجم کلی مغز کمتر و حافظه ضعیفتری دارند.
کاهش قند مصرفی نه تنها به حافظه شما کمک میکند، بلکه باعث بهبود سلامت کلی و بهبود حافظه شما میشود.
تحقیقات نشان دادهاند که افرادی که به طور منظم قند بیشتری مصرف میکنند ممکن است نسبت به افرادی که قند کمتری مصرف میکنند، حافظه ضعیفتری داشته و حجم مغز آنها کمتر باشد.
روغن ماهی غنی از اسیدهای چرب امگا 3 اسید ایکوساپنتانوئیک (EPA) و اسید داکوزاهگزائونیک (DHA) است.
این چربیها برای سلامت کلی ضروریاند و خطر ابتلا به بیماری قلبی، التهاب، استرس و اضطراب را کاهش میدهند، و باعث کاهش روند زوال حافظه میشوند.
بسیاری از مطالعات نشان دادهاند که مصرف ماهی و مکملهای روغن ماهی ممکن است حافظه را به ویژه در افراد مسن بهبود بخشند.
یک مطالعه روی 36 سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف نشان داد که پس از مصرف مکملهای روغن ماهی به طور متمرکز و به مدت 12 ماه نمرات حافظه کوتاهمدت و حافظه کاری بهبود یافت (5).
بررسی دیگری که روی 28 مطالعه انجام شد نشان داد که بزرگسالان با علائم خفیف از دست دادن حافظه با مصرف مکملهای غنی از DHA و EPA مانند روغن ماهی، بهبود حافظه اپیزودیک را تجربه کردند.
هر دو DHA و EPA برای سلامتی و عملکرد مغز حیاتی هستند و همچنین به کاهش التهاب در بدن کمک میکنند که با زوال شناختی ارتباط دارد.
گوشت ماهی و مکملهای روغن ماهی غنی از اسیدهای چرب امگا 3 EPA و DHA هستند. مصرف آنها ممکن است به بهبود حافظه کوتاهمدت، حافظه کاری و حافظه اپیزودیک به ویژه در افراد مسن کمک کند.
روانشناسی خانواده را کلیک کنید
با دانشگاه زندگی همراه شوید
ارتباط موثر متمرکز بر روابط است. هدف ارتباط موثر ارتقا کیفیت و کمیت روابط بین فردی است. به تعبیر ارسطو انسان حیوان اجتماعی است. این فرد انسان نیست که اجتماعی زندگی میکند بیشتر حیوانات هم حیاتشان بهصورت اجتماعی، گلهای و کلونی می باشد.
ارتباط فرآیند ارسال و دریافت پیام است. این پیام گاهی اوقات مجموعهای از کلمات را در بر میگیرد، مثلاً وقتیکه ارتباط ما مکتوب است و یا ایمیلی است یا اساماس به هم میدهیم، این ارتباط پیام است. پیامی که ردوبدل میشود، مجموعهای از کلمات است یعنی دیگر گوینده با کلمات همراه نیست. گاهی اوقات چیزی که ردوبدل میشود کلمات نیست زبان بدن است مثلاً در سینمای صامت، چارلی چاپلین کلامی حرف نمیزند اما میتوانست از طریق زبان بدن خیلی بهتر از کلمات صحبت کند.
گاهی اوقات چیزی که ردوبدل میشود هیجان است. معمولاً در یک ارتباط زنده و رودررو.
در این فرآیند یک ارسالکننده وجود دارد و یک دریافتکننده. ارسالکننده کسی است که کلمات را میفرستد، زبان بدن را میفرستد، احساس را میفرستد و دریافتکننده کسی است که آنها را میگیرد.
گاهی اوقات پیام مدنظر ارسالکننده همانی نیست که دریافتکننده آن را دریافت میکند. مثلاً گاهی اوقات من به همسرم میخواهم بگویم دوستت دارم اما او احساس میکند که من دارم مسخرهاش میکنم. زمین تا آسمان پیام معکوس شد. گاهی اوقات به یک نفر میخواهیم بگوییم که من نگرانت هستم؛ اما او احساس میکند که من دارم درکارش دخالت میکنم.
اینجا مشکل از ارسالکننده است یا از دریافتکننده؟ میتواند از هر دو باشد؛ یعنی میتواند ارسالکننده شیوه ارسالش اشتباه باشد یا ناکافی باشد یا ناقص باشد. گاهی اوقات هم ارسالکننده کارش را درست انجام داده و کامل و دقیق پیامش را فرستاده، اما این دریافتکننده است که اشتباه دریافت کرده.
ارتباط یک نیاز روانشناختی بنیادین است؛ یعنی اگر ما آموزش ارتباط موثر را بهعنوان یک مهارت ضروری میدانیم به خاطر این است که ارتباط موثر یک نیاز روانی بنیادین است.
وقتیکه میگوییم یک نیاز بنیادین است، بنیادین دو معنا دارد:
معنای یک بنیادین این است که غیراکتسابی است، یعنی ما یاد نمیگیریم که باید ارتباط موثر داشته باشیم. ما وقتی به وجود میآییم، این نیاز هم با ما به وجود میآید یعنی این نیاز یک نیاز درونی است و ذاتی است، با ما متولد میشود. یکی از رفلکسهایی که نوزاد وقتی به دنیا میآید و از خودش ساطع میکند، گریه کردن است.
قبل از اینکه نوزاد لبخند بزند گریه میکند. این گریه یعنی یکی من را بغل کند یا به من توجه کند. یکی دیگر از رفلکسهایی که نوزاد با آن به دنیا میآید رفلکس تعقیب اشیا متحرک است؛ یعنی هر چیزی که در شعاع بینایی نوزاد باشد نوزاد آن را تعقیب میکند. چرا این رفلکس در وجود نوزاد قرار داده شده است؟ برای اینکه نوزاد را آماده ارتباط موثر و جوارجویی کند، آنهم با مراقب اولیاش بهخصوص مادر.
پس ارتباط موثر یک نیاز است که ما یاد نمیگیریم و این بهصورت درونی در ما است.
معنای دوم بنیادی بودن همگانی بودن آن است؛ یعنی ارتباط موثر نیازی نیست که قشری از انسانها آن را لازم داشته باشند و بقیه آن را لازم نداشته باشند. همه انسانها نیاز به ارتباط موثر دارند مگر اینکه انسان سلامت عقل و روان را ازدستداده باشد، افسرده شده باشد و خلاصه نیروی مرگ بر نیروی زندگی غلبه کرده باشد. این افراد میگویند که من ارتباط موثر نمیخواهم.
انسان موجودی است که علاوه بر اینکه بعدی دارد به نام جسم، بعدی دارد به نام روان. به همین دلیل انسانها حداقل دودسته نیاز دارند:
نیازهای جسمانی و نیازهای روانی.
اگر نیازهای جسمی ما ارضا نشود، دچار سوءتغذیه میشویم و اگر نیازهای روانی هم ارضا نشود دچار سوءتغذیه روانی میشویم و نتیجه این سوءتغذیه بیماری روانی است؛ بنابراین بسیاری از بیماریهای روانشناختی که ما انسانها در کودکی و بزرگسالی به آن دچار میشویم تماماً معلول ارضا نشدن نیازهای روانی ما است بهخصوص نیاز به ارتباط موثر
بهداشت روان انسانها درگرو کیفیت روابط آنها است. پس باید بتوانیم رابطههای باکیفیت برقرار کنیم. آمارها نشان میدهد که 85% از زمان هوشیاری مردم در ارتباط سپری میشود بنابراین 85% از کیفیت زندگی ما در گرو کیفیت روابط ما است. پس مهم است که ما چگونه بتوانیم ارتباطی را سامان بدهیم، شکل بدهیم و به جلو ببریم.
بسیاری از اختلالهای روانی، معلول آسیب دیدن ما و یا ارضا نشدن ما در این نیازها است.
مثلاً شما اختلال شخصیت اسکیزویید را در نظر بگیرید. شخصیتهای اسکیزویید چه نشانههایی دارند؟ علاقه اجتماعی آنها خیلی ضعیف است، وقتی به آنها میگوییم که دو اتاق اینجا داریم که در یکی از اتاقها دونفره نشستهاند و اتاق دیگری خالی است، توکجا میخواهی بروی؟ میگوید میخواهم بروم اتاقی که هیچکس نباشد. نه اینکه از جمع خجالت بکشد و یا استرس داشته باشد میخواهد بگوید حوصله جمع را ندارد. احساس نیاز درونی برای بودن در کنار دیگران را ندارد. یکی دیگر از نشانههای اسکیزویید ها این است که ناگویی خلقی دارند. خیلی سخت احساسات درونشان را میشناسند و خیلی سخت به احساسات درونیشان برچسب میزنند و خیلی سخت این احساسات را ابراز میکنند، یا نمیتوانند ابراز کنند. پس در ابراز احساسات و بیان هیجاناتشان خیلی ضعیف هستند.
به مسیر زندگی خود با تکنیک های موثر ادامه دهید
سایت دانشگاه زندگی همراه شماست
اینکه پیام شما چگونه به گوش مخاطب برسد، به اندازه خود پیام اهمیت دارد. و هنگامی که درباره روابط بین فردی صحبت میکنیم، اهمیت این موضوع بسیار بیشتر است. از این 5 دلیل برای بهبود روابط بین فردی بهره بگیرید تا خودتان را به خوبی با اطرافیان مرتبط کنید. دانستن این دلایل حتی برای مدیران کمپانیها مفید هستند و آنها را قادر میسازند با افراد دیگر، روابط بین فردی بهتری برقرار کنند و هر روز شاهد پیشرفت کمپانی خود باشند. با دانشگاه زندگی همراه شوید.
مدیران معمولاً افرادی را میخواهند که نهایت همکاری و تلاش را داشته باشند، در کار خود شفاف باشند و بازخوردها را بپذیرند. در دنیای امروز، روابط بین فردی اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده است زیرا میتواند آدمها را به اهدافی فراتر از آنچه در نظر دارند، برساند.
بچهها شاید روزانه دهها بار از مادرانشان درباره مسائل مختلف سوال بپرسند و به دنبال یافتن «چرا؟» برای همه چیز باشند. ماجراجویی ما انسانها برای هدف و درک مسائل تا بزرگسالی هم درون ما باقی میماند و تغییری نمیکند.
این موضوع درباره زندگی کاری ما نیز صادق است. حتی به عنوان کارمندانی ساده، دوست داریم هدف خود را بدانیم و برنامههایی برای آن تهیه کنیم. میخواهیم حس کنیم که کارمان باارزش است و بخش مهمی از تیم هستیم. بزرگ شدن در عصر شبکههای اجتماعی که پر شده از لایک، اشتراک گذاری و کامنت، این فرصت را در اختیار ما قرار داده است.
اما غایت اصلی در نشان دادن چند هدف کوچک به کارمند خلاصه نشده است، بلکه شامل تصویرسازی اعمالی میشود که هر فرد قادر است انجام دهد. مثلاً، اینکه به طور منظم اطلاعاتی درباره دستاوردهای تیم یا کمپانی به اشتراک بگذارید، کار تاثیرگذار و روحیهبخشی است. رسیدن به اهداف به کمک یکدیگر، میتواند حس پیشرفت و کار تیمی را در افراد افزایش دهد.
73 از کارمندانی که در کمپانی دارای «هدفی خاص» کار میکنند، فعالیت موثرتری در کارشان دارند. علاوه بر این، یک تحقیق جهانی که اخیراً انجام شد، مشخص کرد که در بین 26 هزار عضو شبکه لینکدین، 73 درصد افراد به دنبال کاری هستند که در آن احساس بااهمیت بودن، داشته باشند.
بنابراین یک سیستم روابط میان فردی مناسب، کارمندان را مجاب میکند که برای رسیدن به هدفی خاص، با هم همکاری کنند و برای خودشان و کمپانی، موفقیت به دست آورند.
کارمندان هیچوقت نباید اخبار مهم درباره کمپانی را از منابع خارجی دریافت کنند. امروزه همه ما به گوشیهای موبایل دسترسی داریم و هر لحظه میتوانیم جدیدترین اخبار را مشاهده کنیم که این موضوع باعث ترس بسیاری از کمپانیها میشود. تنها راه چاره این است که قبل از رسیدن خبر از منابع خارجی، دیدگاهها و نحوه تفسیر مسائل داخل کمپانی را آماده کنید. این کار نه فقط در شرایط بحرانی، بلکه در فعالیتهای روزانه توصیه میشود.
کمپانیها باید بتوانند روابط بین فردی سریعی ایجاد کنند. بدین صورت که مسائل و اخبار را به شکلی سریع و مطمئن به دست همه کارمندان برسانند. در واقع کار باید به شکل دیجیتالی انجام شود و در دنیای امروز، چه دستگاهی بهتر از موبایل میتواند این کار را انجام دهد؟ البته در برخی موارد، لازم است که از مهارتها، روشها و تکنولوژیهای دیگری برای ایجاد اعتماد و شفافیت، استفاده کرد. این موضوع به کمپانیها کمک میکند که پیامها را کنترل کنند. در نتیجه افراد از منابع مختلف و غیرقابل اطمینان این اخبار را نمیگیرند و دچار شک و تردید نمیشوند.
مشتریان انتظار دارند که یک برند به وعدههای خود عمل کند و این موضوع، دائمی و همیشگی است. اما کمپانیهای بزرگ چگونه میتوانند مطمئن شوند که این موضوع با وجود صدها یا شاید حتی هزاران کارمند و مدیر، عملی میشود؟ در واقع این کار باید از طریق روابط بین فردی با کارمندانی که مسئولیت ارائه خدمات یا فروش را بر عهده دارند، انجام شود. افرادی که به خوبی آموزش دیدهاند و چهرههای خندان و خوشحالی دارند و با مشتری به درستی برخورد میکنند، باعث افزایش قدرت برند میشوند.
تجربه مشتریان از شما، مهمترین چیزی است که در بازار باید به آن توجه کنید. برندهای معتبر از درون ساخته میشود و پیشرفت میکنند و این موضوع را در ظاهر نیز نمایش میدهند. پس سعی کنید کارمندان را راضی نگه دارید تا این موضوع مستقیماً منجر به رضایت مشتریان شما شود.
مقالات روانشناسی خانواده را اینجا پیگیری کنید
دانشگاه زندگی همراه شماست