آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

5 توصیه عالی برای بهبود تمرکز و انگیزه

بهبود تمرکز و انگیزه: مشکل تمرکز در بسیاری از افراد فراگیر شده‌ است. حتی یکی از تحقیقاتی که اخیراً انجام شد، نشان داد که حدود 85 تا 95 درصد از دانش‌آموزان با عدم تمرکز و توجه کافی، مواجه هستند. طبق یک تحقیق دیگر، حدود 40 درصد از بزرگسالان، بخاطر مشکلات تمرکز، ضررهای مالی را تجربه کرده‌اند.

اگر شما هم با مشکلاتی در تمرکز مواجه شده‌اید، تنها نیستید. تغییر در سبک زندگی و نحوه مدیریت زمان، نقش مهمی در این موضوع دارد اما اگر بخواهیم عامل اصلی را معرفی کنیم، باید به تغذیه و رژیم غذایی اشاره کنیم. مثلاً حذف شکر می‌تواند به سرعت توانایی تمرکز شما را بالا ببرد. در ادامه همراه ما باشید زیرا  5 روش عالی برای بهبود تمرکز و انگیزه را معرفی می‌کنیم.

تمرکز کردن

1 – مصرف مواد محرک را قطع کنید

مواد محرک مانند کافئین، قادر هستند برای مدت کوتاهی به شما انرژی زیادی برسانند اما در طول زمان، در قابلیت تمرکز شما اختلال ایجاد می‌کنند. هنگامی که مقدار زیادی از کافئین و مواد محرک دیگر، وارد بدن شما شود، بدن تولید مواد و هورمون‌های مرتبط با تمرکز و انگیزه را کاهش می‌دهد.

اگر تاکنون از کافئین استفاده می‌کردید، بهتر است آن را کنار بگذارید. این موضوع یعنی یک یا دو هفته دچار خستگی خواهید شد. اما پس از آن، یک بار دیگر احساس انگیزه بالا و انرژی فراوانی خواهد کرد.

 

2 – کاهش مصرف شکر

شکر در واقع شکلی از ساکارز و فروکتوز است. قندهای ساده می‌توانند برای سلامتی بدن و مغز شما مضر باشند. استفاده از شکر باعث می‌شود، مشکلاتی در «تمرکز کوتاه مدت» به وجود آید. در بلند مدت، استفاده زیاد از شکر می‌تواند نحوه عملکرد مغز شما را به کلی تغییر دهد. همچنین می‌تواند باعث تغییر در متابولیسم بدن شما و کاهش مواد شیمیایی خاصی در مغز شود. بدین ترتیب بهبود انگیزه و تمرکز تحقق نمی‌یابد.


 

3 – پروتئین‌های سالم برای مغز را مصرف کنید

پروتئین را می‌توان ماده اصلی در یک مغز سالم دانست. بنابراین استفاده از یک رژیم غذایی حاوی مقدار زیادی پروتئین، ممکن است تمرکز شما را افزایش دهد. مقدار مناسبی از پروتئین را می‌توان در حبوبات، گوشت قرمز و تخم‌مرغ یافت.

پروتئین های سالم برای مغز

4 – از تغییر مداوم رژیم غذایی بپرهیزید

مردم هر روز می‌خواهند با یک رژیم جدید، به شدت وزن کم کنند یا ماهیچه بسازند. اینکه سعی کنید رژیم غذایی سالم و مقوی داشته باشید، بسیار خوب است اما تغییر مداوم رژیم، اشتباهی است که به مغز و بدن شما صدمه می‌زند.

به جای اینکه رژیم را عوض کنید، سعی کنید که مواد سالم‌تری را وارد بدن خود کنید. ممکن است روند کاهش وزن شما، سرعت کمتری پیدا کند اما باید توجه کنید که تغییرات شدید در قند خون و متابولیسم بدن، تمرکز و انگیزه شما را به هم می‌ریزد. بدین ترتیب تمام جنبه‌های زندگی روزانه شما تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

 

5 – آب بیشتری بنوشید

اگر بخواهید فقط یک کار را برای بهبود سلامتی خود انجام دهید، بهتر است به سراغ نوشیدن 8 تا 10 لیوان آب در روز بروید. بسیاری از کارشناسان توصیه می‌کنند آن قدر آب بنوشید تا رنگ ادرار شما از زرد به رنگی واضح و شفاف‌ تبدیل شود. این موضوع نشان می‌دهد که به اندازه کافی آب مصرف کرده‌اید.

مصرف بیشتر آب، یعنی دور شدن از نوشیدنی‌های مضری مانند کافئین و نوشابه. نوشیدن آب کمک می‌کند کلیه‌ها بهتر کار کنند و بتوانند سموم را به راحتی از بدن شما دفع کنند. بنابراین اگر غذای ناسالمی هم خورده باشید، آب فراوان نوشیدن باعث می‌شود که زودتر از شر مواد خطرناک آن راحت شوید. فایده دیگر نوشیدن آب این است که به عملکرد مغز کمک می‌کند و انگیزه و تمرکز را افزایش می‌دهد.

مسیر زندگی را با ما طی کنید

هدف ما در سایت دانشگاه زندگی نشان دادن راه درست است

پنج روش برای جلوگیری از زود قضاوت ‌کردن

زود قضاوت ‌کردن به رابطه آسیب‌های شدیدی می‌زند. در این مقاله پنج روش برای جلوگیری از زود قضاوت کردن ارائه می‌دهیم.

همسر یا معشوقه‌تان با بسته‌ای کوچک از سوپر مارکتِ محل وارد خانه می‌شود. بسته آن‌قدر کوچک است که شما زحمتِ پرسیدن را به خودتان نمی‌‎دهید. از اینکه او خریدها را انجام نداده و این مسائل تماماً بر روی دوش شما است ناراحت شده و به او تشر می‌زنید.

اما حقیقت چیز دیگری است. آن بسته شامل تمام اقلامی است که خانه بدان نیاز داشته، و کوچکیِ آن به‌خاطر این است که وسایل به خوبی در کنار هم چیده شده‌اند. حالا شما باید عذرخواهی کنید، اما حتی با این‌کار، خلأ ناشی از بی‌اعتمادی‌ای که به‌وجود آورده‌اید، اندکی غیرقابل جبران است.

مردم به زود قضاوت‌ کردن عادت دارند، چه در رابطه‌های عاشقانه و چه در فعل‌وانفعالات روزمره. فرض کنید ناگهان یک غریبه در پیاده‌رو به شما می‌خورد. شما در همان لحظه عصبانی می‌شوید. اما او هیچ قصدی نداشته و تنها می‌خواست که کودکش را در جمعیت گم نکند.

زود قضاوت کردن

این‌طور به‌نظر می‌آید که زود قضاوت‌ کردن نه تنها در رابطه‌های‌تان شکاف‌های عمیقی ایجاد می‌کند، بلکه اگر به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شود، می‌تواند به سلامت ذهنی شما آسیب برساند. در واقع اگر آگاهی شما نسبت به زود قضاوت کردن بالا برود، از رویۀ این کار غافلگیر می‌شوید.

زود قضاوت‌ کردن می‌تواند بر روی اضطراب اجتماعی و اختلالات وهمی تاثیر گذار باشد. چیزی که در روانشناسی آن را (تهدیدِ قابل پیش‌بینی) می‌خوانند. در تحقیقات دانشگاه ایست آنگلیا، جیمز هارولی و همکارانش به این نتیجه رسیدند که زودقضاوت‌کردن بعد از آزمایش در فضاهای مختلف، به عنوان پروسه‌ای درنظر گرفته شده که در آن فرد با حضور در شرایطی خاص، فکر می‌کند که قرار است از نظر جسمی، روحی و یا اجتماعی آسیب ببیند.


به عبارت دیگر، شما با شرایطی که از نظر احساسی مبهم است موجه می‌شوید و به‌طور خودکار نتیجه می‌گیرید که اطرافیان قصد صدمه‌زدن به شما را دارند. وقتی این طرز تفکر تبدیل به یک الگوی پرتکرار شود، آن وقت است که همۀ آدم‌ها از نظر شما اهریمنی به نظر می‌آیند و نه تنها رابطه‌های‌تان، بلکه سلامت ذهنی شما در یک شیب پرخطر قرار می‌گیرد.

قضاوت کردن

آزمایشی استاندارد برای اندازه‌گیری میزان زود قضاوت‌ کردن در افراد، به دست هورلی و همکارانش پدید آمد _ قضاوتِ اینکه توپ‌های رنگی از کدام سوراخ بیرون می‌آیند. افرادی که امتیازات بالایی داشتند حتی قبل از این‌که اطلاعات کافی را در اختیار داشته باشند و یا تصمیم خود را سبک و سنگین کنند، نظر خود را اعلام می‌کردند.

در تحقیق او، 8 مرد و 4 زن نماینده جوامع سلامت ذهنی بودند و برای کاهش زود قضاوت‌ کردن خود، تحت آموزش‌های مختلفی قرار گرفته بودند. از بین 12 شرکت کننده، 5 نفر مبتلا به بیماری بدبینی شیزوفرنی بودند، 3 نفر اختلال روانی داشتند، 3 نفر مبتلا به اختلالات شیزوفرنیایی بودند و 1 نفر اختلالات وهمی داشت. اختلالات آن‌ها حدوداً 10 سال پیش از موعد خود ظهور کرد و 11 نفر از این 12 نفر، تحت درمان‌های روانی بودند.

به علاوه‌ی این اختلالات و امراض روانی، شرکت کنندگان، درصد اضطراب اجتماعی را نیز افزایش دادند. قصد و تلاش آن‌ها برای نگهداری از باورهای غیرقابل انعطاف‌شان تشخیص داده شد، اگر می‌خواهید بدانید چگونه، باید بگویم که زود قضاوت‌ کردن آن‌ها و گرفتن تصمیمات قطعی از اطلاعات بصری اندک، نشان دهنده‌ی این موضوع بود.

از طریق این تحقیق، تمرین‌هایی نیز برای درمان از اختلالات و مخصوصاً زودقضاوت‌کردن ایجاد شد. این تمرینات برای از بین بردن تصمیم‌گیری‌های قطعی ناشی از پارامترهای محدود، و باورهای غیرقابل انعطاف است. از طریق این تمرین، 9 نفر از 12 نفری که شرکت کرده بودند، تسکین یافتند.


پارانویای 6 نفر کاهش یافت، و اضطراب اجتماعی یکی از شرکت کنندگان به حد ناچیزی رسید. تمرین‌های دیگری هم برای این منظور به‌وجود آمده‌اند که وقتی نتایج این دو مقایسه شد، تفاوت عمده‌ای بین آن‌ها قرار گرفت. قطعاً این تمرینات نتایج بهتری داشتند. این تمرینات توسط هلن والر و همکارانش در دانشگاه کینگ لندن پدید آمده‌اند.

مطالب بیشتر در زمینه روانشناسی خانواده را کلیک کنید

دانشگاه زندگی همراه شماست

9 تصمیم دشوار که افراد خوشبخت اتخاذ می کنند. تصمیمات درست

بااینکه همه‌ی انتخاب‌ها و تصمیمات شما درست و مناسب نبوده‌اند،  ولی شما هنوز هم از انتخاب خود خوشحال هستید. این شادمانی نتیجه‌ی انتخاب راه درستی است که در پیش‌گرفته‌اید. شما می‌خواهید تغییر مثبتی در زندگی خود ایجاد کنید، به همین دلیل تصمیمات درست اتخاذ می‌کنید. تصمیم‌هایی که در زندگی شما تأثیرات بزرگی هم دارند. هر چه در اجرای این تصمیمات موفق‌تر عمل کنید، شما به موفقیت نزدیک‌تر شده‌اید. اما خوشبختی کجاست؟
خوشبختی به میزان زیادی به تصمیمات شما وابسته است. خیلی‌ها خوشبختی را معادل شادمانی می‌دانند، بهتر است بدانید که تقریباً نیمی از شادی شما کاملاً در کنترل شماست. شاد بودن تا حدی زیادی ارادی و انتخابی است. بنابراین برای شادتر بودن تصمیمات درست بگیرید و اگر می‌خواهید  شادتر زندگی کنید این 9 توصیه را دنبال نمایید.

ما شادی را برای شما تضمین می‌کنیم، هرچند که رسیدن به موفقیت و هدف‌نهایی موضوع قابل تضمینی نیست، شاید خیلی‌ها را بشناسید که از رسیدن به اهدافشان بازمانده‌اند، اما اگر رسیدن به موفقیت را همچون راهی لذت‌بخش بشناسیم، پیمودن این راه برای ما خود بزرگ‌ترین موفقیت محسوب خواهد شد.

تصمیم درست

1.تصمیم اول این است: من می‌خواهم، پس می‌توانم
زمان مناسب برای این تصمیم چه وقت است؟ زمان مناسب برای اخذ این تصمیم، درست زمانی است که تصمیم گرفته‌اید کار جدیدی را آغاز کنید.

یک‌مرتبه رئیسم به من مسئولیت سختی را داد و  من به او گفتم: چشم قربان من سعی خودم را خواهم کرد، او به من گفت تلاش کردن هیچ اشکالی ندارد تا زمانی که خسته بشوی و دست از تلاش برداری. درواقع مقاومت تمام نکته‌ای است که برای ما اهمیت دارد. البته اینکه اغلب می‌گوییم تلاش خودمان را خواهیم کرد، چیزی از ارزش و هویت ما کم نمی‌کند بلکه اگر شکست هم بخوریم تلاش خودمان را کرده‌ایم. اما وقتی‌که می‌گویید “من می‌خواهم “درواقع دیدگاهتان از شانس و اقبال به میزان تلاش یا همت خودتان تغییر خواهد کرد.

وقتی واقعاً بخواهید کاری را انجام دهید بهتر است که  نگویید”من سعی خودم را خواهم کرد” بهتر است بگویید “من می‌خواهم این کار را انجام بدهم” و سپس هدفتان را در ذهنتان تصور کنید. گاهی جملات کوتاه‌ مسیر حرکت ما را تغییر می‌دهند. گاهی حرکت ما را کندتر یا سریع‌تر می‌کند. این جملات هستند که مفاهیم عمیقی را در خود جای‌داده‌اند. به‌طور مثال در دو جمله “خسته نباشید” و “خدا قوت” دو پیام کاملاً متفاوت مخابره می‌گردد. این شما هستید که انتخاب می‌کنید کدام جمله را بکار بگیرید و شنونده کاملاً تفاوت این دو پیام را احساس خواهد کرد.

به کار بردن جملاتی که نشان از قاطعیت شما در انجام یک کار را دارد از شما فردی نیروند تر می‌سازد. اگر تصمیم به انجام کاری را گرفته‌اید. هم‌اکنون وقت آن است که مدام در ذهن خود به‌خود بگویید. من می‌خواهم و می‌توانم. این همان جمله‌ی سحرآمیز و  معجزه‌آسا برای شما خواهد بود. بدون آنکه واقعاً سحر یا جادویی را بکار گرفته باشید. پس معطل نکنید و از امروز جملات سحرآمیز بیشتری به خود بگویید.

من می توانم

2.تصمیم بگیرید که سختی کار را به جان بخرید تا مجبور به تحمل سختی پشیمانی نباشید
(زمان مناسب اخذ این تصمیم چه وقت است؟ زمان مناسب وقتی است که می‌خواهید هدفی را به دست آورید هدفی که برای شما ارزشمند است.)

بهترین کلماتی که می‌توانید بگویید این است”اگر آن را به دست آوردم…”. به یاد تمام‌کارهایی که می‌خواستید انجام دهید اما شرایطش را نداشتید فکر کنید. به رؤیاهای پنج یا ده سال پیش خود فکر کنید که اگر آن ها را عملی می‌کردید، الآن در چه شرایطی بودید. به اینکه وقتتان را هدر دادید و دیگر نمی‌توانید به عقب بازگردید. پس امروز را با اهداف جدیدتان آغاز کنید تا در پنج یا ده سال آینده پشیمان نشوید.

مطمئناً کار کردن سخت است و زحمت و رنج خودش را دارد، اما بهتر از احساس پشیمانی و عدم قدرت جبران آن است. مقصود از این تصمیم سرزنش کردن مداوم خودتان نیست ما به شما نمی‌گوییم که اعتمادبه‌نفس خود را از دست بدهید و این را هم در نظر بگیرید که سرزنش اگر به‌جا و به‌موقع باشد و مخاطب آن سرزنش هم خودتان باشید، چقدر می‌تواند برای شما تأثیرگذار شود. اصلاً چرا اسمش را سرزنش بگذاریم، بگذارید به آن‌یک تلنگر ساده بگوییم. تلنگری که شمارا به خودتان می‌آورد و موجب تلاش و همت بیشتر شما برای جبران مثبت گذشته‌تان می‌شود.

مسیر زندگی خود را گم کرده اید؟

پس دانشگاه زندگی را کلیک کنید

یک رابطه سالم دقیقاً چه شمایل و ویژگی‌هایی دارد؟

شاید دانستنِ این موضوع به طور خدادادی و طبیعی ممکن نباشد، پس در این مقاله به شما 13 نشانه برای اطمینان یافتن از رابطه سالم ارائه می‌کنیم.

بخش عمده‌ای از حرفۀ شغلی من وابسته به صحبت کردن، نوشتن و تفسیر تحقیقاتی که است در صددِ کشف راهی برای مدیریت رابطه‌هایی هستند که در مسیر اشتباهی افتاده‌اند: مثلاً رابطه‌هایی که در آن یکی از طرفین به شدت دیگری را کنترل می‌کند، یا رابطه‌ای که مسموم باشد، یا به طور مثال در چه نقطه‌ای اعتماد بین طرفین شکسته است. اغلب از من می‌پرسند که چگونه باید با خیانت، طلاق عاطفی یا تغییر اخلاقیات در یک رابطه برخورد کرد _ و این‌که این مشکلات چه‌قدر فراگیر شده‌اند، حقیقتاً مرا دلگیر می‌کند.

اما کسب آگاهی نسبت به خصیصه‌های مثبت و درست یک رابطه دقیقاً به اندازه‌ی خود رابطه مهم است. بسیاری از مردم مطمئن نیستند که در رابطه به دنبال چه چیزی می‌گردند، یا حتی بدتر از آن، نمی‌دانندکه لیاقت و شایستگی داشتنِ چه نکات مثبتی در رابطۀ خویش را دارند. اگر شخصی در حین رشد و پرورش، والدین یا اعضای خانواده‌ی خود را در حالی تماشا کند که الگوهای مسمومی را در زندگی خویش پیش می‌برند، پس این فرد نیز نگاهی عادی نسبت به این الگوها پیدا کرده، و در درک پایه‌ها و اساس یک رابطه سالم باز می‌ماند.

با در نظر داشتنِ نکتۀ مذکور، حالا باید بدانید که برای شروع یک رابطۀ سالم و روان، این نکات به نوعی ضروری هستند _ که البته فقط برای روابط عاشقانه‌ای که هردو طرف به یکدیگر متعهد هستند جوابگو خواهد بود. این نکات نباید سوا شوند و یا به صورت انتخابی اجرا شوند. بلکه هر لحظه احساس کردید که یکی از این موضوعات در رابطۀ شما گم شده است، هرچه سریع‌تر باید این مشکلات را نشانه‌گذاری کنید.

 

اعتماد

اعتماد یکی از قابل بحث‌ترین و همچنین مهم‌ترین خصیصه‌های یک رابطۀ سالم است. بدون اعتماد، فقدانِ اساس و پایه برای رابطه پدیدار می‌شود و این‌گونه است که شما دیگر قادر به ساختِ یک صمیمیت احساسی نخواهید بود و پتانسیل رابطه برای هرنوع آسیب احساسی فراهم خواهد شد _ و بارها و بارها این اتفاق می‌افتد و هربار رشد بیشتری دارد. بدون اعتماد، شما کاملاً شکاک هستید، به چه؟ به این‌که اگر بخواهید روی فلان کار از شریک عشقی خود حساب کنید، آیا او واقعاً این فداکاری را برای شما خواهد کرد یا خیر، یا این‌که آیا او در گفتارش واقعا صادق است یا خیر. راه‌های زیادی برای ساخت و بازساخت اعتماد در رابطه وجود دارد، اما اگر شما این راه‌ها را برای رابطۀ خود در پیش نگرفته‌اید، پس باید بگویم که رابطۀ شما در برابر استرس و ناامنی به شدت آسیب‌پذیر است.

 

ارتباط

ارتباطِ صادقانه و محترمانه، مخصوصاً در باب مسائلی که برای گفتار و ابراز سخت هستند، یک موضوع حیاتی محسوب می‌شود، حال آن‌که به طور خودکار در هیچ‌کسی فعال نمی‌شود. شاید ما آموخته باشیم که محضِ تطبیق و تفاهم و یا این‌که بخواهیم ظاهر مسائل را خوب و درست پیش ببریم، از گفتن و ابرازِ مسائل معذب کننده دوری کنیم، یا شاید حتی یاد گرفته باشیم که احساسات منفی و ناخوشایندمان را تنها برای خودمان نگه داریم. اما با این وجود نیز، این چالش‌ها می‌توانند یک کشمکش ساده را به یک جنگ جهانی تبدیل کنند: زمانی که شما دو نفر توانایی خود را برای دفاع از خویش، در زمان تهدید از دست می‌دهید. اشکالی ندارد اگر این تمایلات را داشته باشد؛  چیزی که مهم است این است که شما بر روی کاهش و از بین بردن‌شان کار کنید، چرا که یک ارتباط قوی و سالم، اساس پرورشِ یک رابطه سالم است.

ارتباط

صبر

هیچ‌کس قادر نیست تا در تمام مدت زندگی خودش صبور باشد، چرا که عواملی مانند فقدان خواب کافی، استرس و یا مشکلات جسمی قادر هستند تا انسان را در نقاط مختلف و حساسی از زندگی به آشفتگی مبتلا کنند _ این هم بخشی از انسان بودن است. اما شرکای یک رابطۀ سالم و عاشقانه، مثل یک معادلۀ ریاضی می‌مانند که باید با داشتن مخرج‌های مشترکِ صبر، به یکدیگر آرامش، انعطاف و حمایت را هدیه دهند، مخصوصاً وقتی که یکی از طرفین روز خوبی را تجربه نکرده و در بهترین نوع اخلاقش نیست. زمانی که شرکای این رابطه به طور مداوم ناشکیبایی را پیش بگیرند، عموماً تخمِ خشم و کینه را نسبت به یکدیگر کاشته، و مدام از تقصیراتی را که فرد دیگر در یک شرایط حساس بر مرتکب شده، غول می‌سازند، همه‌چیز به هم می‌ریزد. خوب است که بتوانیم تحت فشارهای روزمرهی زندگی خلأهای رفتاری و اشکالات اخلاقی فرد مقابل‌مان را _ به دلایلی خوب و صالح _ ببخشیم و نسبت به آن‌ها صبوری به خرج دهیم، این‌گونه است که آن‌ها احساس می‌کنند که عشق شما نسبت به ایشان بی قید و شرط است.


صبر

همدلی و همدردی

این‌که قادر به تلاش باشیم تا زاویۀ دید یا دورنمای فرد دیگری را درک کنیم، می‌تواند در خیلی از شرایط برای هر دو طرف مؤثر و مفید باشد _ حالا این رابطه می‌تواند بین والدین و فرزند باشد، در تلاش برای ایفای نقشِ یک همسایۀ خوب باشد یا حتی اجازه دادن به فرد مقابل باشد که در جاده‌ی خویش اسبش را تا می‌تواند، بتازد. اما این خصیصه وقتی به اوج اهمیت خود می‌رسد، که شما فردی را برای دوست داشتن و زندگی انتخاب می‌کنید. آیا شما واقعاً _ حتی در مواقعی که با ایشان مخالف باشید _ سعی در درک دیدگاه آن‌ها می‌کنید؟ آیا تا به حال اتفاق افتاده که درد آن‌ها به شما نیز منتقل شده و باعث شود بخواهید هرکاری بکنید تا آن‌ها از این درد رهایی یابند؟ آیا از پیروزی و موفقیت‌های آن‌ها خوشحال می‌شوید؟ همدردی و همدلی مسئلۀ مهمی در عشق‌های بلندمدت به حساب می‌آید.


مقالات روانشناسی خانواده را کلیک کنید

www.daneshgahezendegi..com

چگونه با والدین خود رفتار کنیم؟ احترام به والدین

گاهی مواقع این‌طور به نظر می‌آید که گویی والدین، ما را نمی‌فهمند، و این مسئله ممکن است منجر به تیره و تار شدنِ روابط‌مان با آن‌ها شود. علی‌رغم این موضوع، شایان ذکر است که داشتنِ رفتاری محترمانه با والدین و احترام به والدین مسئلۀ بسیار مهمی است. اگر می‌خواهید احترام بیشتری به والدین‌تان نشان دهید، راهش این است که در رابطه با افکار و اعمال و رفتارتان، تجدید نظر کنید یا دوباره راجع به ایشان فکر کنید تا والدین‌تان مطمئن شوند که رفتار شما با آن‌ها، آمیخته به مهر و احترامِ لازم و کافی است.

احترام به والدین

بخش اول

 

  1. سپاس‌گذار بودن. سپاس‌گذاری یک راه بسیار هوشمندانه برای احترام به والدین و نشان دادنِ ملاحظه و تشکر شما نسبت به رفتار آنان است. صرف نظر از این‌که همین دو نفر (پدر و مادر) سببِ به دنیا آمدنِ شما شدند، لازم به یادآوری است که همین افراد، زمان و انرژی بسیاری را برای شما فدا کردند و نهایت تلاش‌شان را برای تأمین نیازها و خواسته‌های شما کرده‌اند. نشان دادنِ قدردانی نسبت به این تلاش‌ها، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی سطح بالایی از احترام به ایشان باشد.

این سپاس‌گذاری را، زباناً و رو در رو ارائه دهید. راحت‌ترین راه برای تشکر از آن‌ها این است که لفظاً به این مسئله اشاره کنید که چقدر بابت تلاش‌های‌شان از آن‌ها ممنونید.

کارهای کوچک اما پرمعنی‌ای بکنید. برای مثال، پس از صرف شام آشپزخانه را تمیز کنید یا بدون درخواست آن‌ها، آشغال‌ها را جلوی درب خانه بگذارید. والدین به این کارها توجه کرده و مهربانیِ شما را درمی‌یابند.

از کاری که می‌کنند تعریف به عمل بیاورید. برای مثال، به مادرتان بگویید که چه دست‌پختِ خوبی دارد، یا این‌که پدرتان چه‌قدر در انجام شغلش حرف‌های است.

2. زوایای دید مختلف را تحت نظر قرار دهید. فهم و احترام به والدین یکی از مهارت‌هایی است که در تمام طول عمر به کار هرکسی می‌آید، چه در حرفه و شغل و یا چه در سیاست‌های رفتاری. این‌که بدانید و قبول کنید که والدین‌تان از چه نقطه‌ای آمده‌اند، بدین معنی نیست که باید باورهای‌تان را به آتش بکشید. به جای آن، سعی کنید از زوایۀ و نقطۀ نظر آن‌ها به اوضاع نگاه کنید، این کار سبب می‌شود که هردو طرف، پذیرش بیشتری را نسبت به نظرات یکدیگر داشته باشند.

از والدین‌تان سوال بپرسید تا بتوانید موضوعات جدیدی را راجع به آن‌ها یاد بگیرید. یادتان باشد که والدین شما از یک نسل دیگر هستند و همه‌چیز در طول زما تغییر خواهد کرد. آوردنِ آن‌ها بر سرِ میز مکالمه مثل یک پل برای فهم مضاعف بین شما است.

راجع به کارهای مختلفی که انجام دادید با والدین‌تان صحبت کنید. این کار سبب می‌شود که صداقت شما بیش از پیش به چشم بیاید و از تفسیرهای غلط از سمت آن‌ها اجتناب می‌کند.

سعی کنید با یک فرد بی‌طرف صحبت کنید. حرف زدن با کسی که هیچ سودی از فعل و انفعالات شما با والدین‌تان نمی‌برد، سبب می‌شود که قدرتِ دیدنِ نقاط نظر دیگران را نیز داشته باشید، که شامل پدر و مادرتان نیز می‌شود. یاد بگیرید که نقطۀ ظهور آن‌ها در گذشته را دریابید، این مسئله سبب می‌شود تا یک رابطۀ محترمانه و دوطرفه بین شما شکل بگیرد.

3. برای خردِ آن‌ها ارزش قائل شوید. خرد به معنی تواناییِ ارزش‌گذاریِ دانش و آگاهی‌هایی است که در رابطه با تمام ابهامات آینده وجود دارد. یعنی پدر و مادر شما می‌دانند که چه اتفاقاتی قرار است برای شما در زندگی بیفتد و می‌خواهند که از اتفاقات بد و ناگوار جلوگیری کنند. می‌توانید باور کنید یا با خودتان بگویید چرند است، اما هرچیزی که شما به عنوان یک نوجوان یا کودک تجربه کردید، پدر و مادر شما نیز تجربه کرده‌اند. به همین خاطر، مهم است که دانش و قضاوتِ اغلب صحیح آن‌ها را مورد توجه قرار داده و بدان احترام بگذارید.


به عنوان یک مثال، زمانی که می‌خواهید دکتری را ویزیت کنید، به این فکر می‌کنید که این فرد حرفۀ لازم در این زمینه را دارد و بیماری مرا شناخته و راه درمان آن را می‌داند. همین مسئله برای والدین نیز صدق می‌کند. یادبگیرید که آن‌ها را به عنوان حرفه‌ای‌هایی در زمینۀ زندگی در نظر بگیرید، در این صورت سطح والایی از احترام را برای آن‌ها به ارمغان می‌آورید.

4. یادتان باشد که پدر و مادر شما چه‌قدر دوست‌تان دارند. این عشق و علاقه آن‌قدر زیاد است که نمی‌تواند در هیچ عدد یا درصدی بگنجد. نه تنها زندگی را به شما بخشیدند، بلکه بزرگ‌تان کردند، راهنمایی‌های خود را به گوش‌تان رساندند، به شما کمک کردند تا از موانع مختلف زندگی بگذرید، تکه‌ای از وجودشان را به شما داده و بدون هیچ قید و شرطی دوست‌تان دارند. وقتی خردسال بودیم، مدام عشق و فداکاریهای آنان را از خاطر می‌بردیم. اما حالا می‌توانیم با چندلحظه تفکر به خودمان یادآور شویم که چه کارهای کوچک و بزرگی که برای‌مان نکرده‌اند. این یادآوری می‌تواند پایه‌های مستحکمی برای ساخت یک رابطه براساس عشق و احترام باشد.

یادتان باشد، زمانی که فکر می‌کنید پدر و مادرتان بر سر راه شما قرار گرفته‌اند، که همین‌طور نیز هست، دلیل خوبی برایش دارند. والدین اصولاً سعی می‌کنند مثل یک سپر عمل کنند و در مقابل هرچیزی که به نظر مضر باشد، از کودک‌شان مراقبت کنند.

یادتان باشد که پدر و مادرتان تا چه حد نگرانِ موفقیت‌های شما در آینده هستند. وقتی والدین، رفتار خاصی را به عنوان یک تهدید برای موفقیت‌های آینده‌ی شما در نظر می‌گیرند، پس قطعاً مسئله‌ی مهمی است. یادتان باشد که تمام این نگرانی‌ها از عشق سرچشمه می‌گیرد.

اگردر مورد روانشناسی خانواده سوالی دارید کلیک کنید