Antonio Machado، بازیگر موفق بیسبال طی یک مصاحبه در ارتباط با مسیر پیشرفت خود در زندگی شخصیاش میگوید: “برای انسان خانه به دوش چیزی به اسم مسیر وجود خارجی ندارد؛ چون همه راهها را با پای پیاده طی کرده است.” این تعریف معنای دقیقی از زندگی به ما میدهد؛ مسیر زندگی!
در زندگی واقعی شاید بر خلاف همه نقاشیها و داستانها چیزی به عنوان مسیر وجود نداشته باشند؛ ما در واقع راههایی را بر اساس موقعیتهای شاد، شانس خوب و بد، تواناییها و ارادهای که داریم جعل میکنیم. ما زندگی را از طریق زندگی کردن میآموزیم بی آن که قبل از گذراندن این دوره، سر کلاسی نشسته باشیم و یا آمادگی قبلی داشته باشیم. به همین دلیل است که گفته میشود مسیر زندگی، مسیر یادگیری و کسب تجربهها است. در این مسیر هر چند صاف و هموار، همواره پستی و بلندیها و فاکتورهای مزاحمی وجود دارند که مثل ریزش سنگ از دیواره کوه در یک جاده دوطرفه باریک پر پیچ و خم ما را به چالش میکشند. همزمان زمان هم میگذرد و از پس گذشته، آینده از راه میرسد.
مشکل اصلی زمانی از راه میرسد که ما خودمان را فردی خانه به دوش یا آواره تصور میکنیم که سرش را پایین انداخته و بدون ایجاد انگیزه و دلایل نیاز به آن در زندگی، مسیر مستقیم رو به جلو را طی میکند؛ چون فکر میکند هیچ مسیری وجود ندارد!
امروز در تحلیل متفاوتی از دانشگاه زندگی، به عنوان وب سایت مسیر زندگی یا سایتی که مهارتهای زندگی و سخنوری را همزمان به شما میآموزد تصمیم داریم به جنبههای مختلف این مسیر بپردازیم. در پایان هم به یک تحلیل اساسی میرسیم تا خودتان را ارزیابی کنید آیا مسیر زندگیتان را درست انتخاب کردهاید یا نه.
در مسیر زندگی گاهی نیاز داریم تصمیم بگیریم برای عبور از یک رودخانه صعبالعبور و پرخروش میانبر بهتر است یا این که از عرض رودخانه با شجاعت عبور کنیم. از شکوه و عظمت آفتاب لذت میبریم در حالی که ممکن است همین آفتاب باعث آفتاب سوختگی ما شود. عاشقانه از بارندگی هم لذت میبریم اما همین بارندگی گاهی باعث آسیب میشود. در نهایت همین باران یا آفتاب است که به ما میآموزد باید از سرماخوردگی در بارندگی زیاد بر حذر باشیم، به قدرت سازهها توجه بیشتری داشته باشیم تا باران و سیل آنها را تخریب نکنند، برای هر نوع بارندگی چه لباسی بر تن کنیم و …
مسیر زندگی خود را در دانشگاه زندگی پیدا کنید
کمال طلبی به آرامی آرزوهای ما را نابود میکند.
اگر میخواهید “مرد عمل” باشید مطالب زیر را بخوانید.
با انجام تمرینات این محصول آموزشی چه چیزهایی را از دست میدهیم؟
1. تنبلی و اهمالکاری
2. حسرت خوردن از پیشرفت دیگران
3. تنبیه خود و خودسرزنشگری بابت نرسیدن به آرزوها
4. به تعویق انداختن کارها
5. افسردگی
6. احساس شرم و گناه
1. برداشتن اولین قدمها برای رسیدن به آرزوها
2. کشف نقشه راه زندگی خود
3. رهایی از دام گناه و خودتنبیهی
4. شکستن قفلهای ذهنی
1. به انجام رساندن یک کار، بهتر از انجام کامل آن است.
2. چرا کمالطلب شدهایم؟
3. چرا کمال طلبی اضطراب ما را موقتا رفع میکند؟
4. شروع کننده خوبی باشیم.
· هر شخصی که نیاز دارد بیشترین بهره را از زندگی خود ببرد و به جای اینکه شاهد موفقیت دیگران باشد، شاهد موفقیت خود باشد.
محصول کمال طلبی را کلیک کنید
دانشگاه زندگی را اینجا دنبال کنید
اگر میخواهید زیبا سخن بگویید
اگر میخواهید همهی واژگان و حروفی که بیان میکنید را ، مخاطب شما بشنود
اگر میخواهید در سخن گفتن، نفسنفس نزنید و مدیریت نفس داشته باشید
اگر میخواهید حنجره و تارآواهای توانمدی داشته باشید
اگر میخواهید عضلات گفتاری شما ، بسیار توانمندتر از پیش باشند
و اگر میخواهید در سخن گفتن با خانواده، دوستان، همکاران و… بدرخشید
…و بسیاری نگرانیها و احساسات ناخوشایند دیگر
مخاطبان این آموزش:
و همهی ایرانیانی که صدا و آوای خوب و پرورش یافته میخواهند.
دربارهی فرزان بهنام:
این فیلم کوتاه رو حتما ببینید
محصول فن بیان را اینجا خریداری کنید
دانشگاه زندگی را دنبال کنید
مشغول شنیدن سخنرانی با موضوع جالبی بودم که از مدتها قبل منتظرش بودم. اواسط سخنرانی بود که برای استراحت کوتاهی، سخنرانی متوقف شد. بعد از چند دقیقه سخنران مجددا به صحنه آمد و میکروفون را به دست گرفت شروع کرد: یک…دو…سه…تست میکروفون هنوز تمام نشده بود که صدای عدهای از انتها سالن به گوش میرسید که میگفتند: لطفا بلندتر! پس از آن سخنران سعی میکرد در ادامه سخنرانی با صدا بلند حرف بزند و حتی بعضی از مواقع مشخص بود که فراتر از ظرفیت صوتی خود مشغول فریاد زدن است. شاید جنس صدا سخنران ضعیف و قدرت تارهای صوتی او پایین بود اما هر سخنرانی برای حضور قدرتمند روی صحنه به فنون تقویت حنجره نیاز دارد.
داشتن صدایی قوی به معنای داشتن صدای پر طنین یا توانایی فریاد زدن و به لرزه درآوردن پنجرهها نیست؛ بلکه به منزله برخورداری از حنجره و صدایی است پرقدرت و نیرو که از منبع با همین پتانسیل خارج شده باشد و نه این که به واسطه فشار بر تارهای صوتی بلند و گوشخارش شده باشد. شاید بهتر باشد صدا پرقدرت را صدایی بدانیم که کیفیت آن در اثر اجرا و استفاده خسته نشود و تواناییهایش را از دست ندهد. بسیاری افراد هستند که علی رغم داشتن صدایی پرطنین و پرحجم، بعد از مدت زمانی سخنرانی یا صحبت مداوم تارهای صوتیشان از کار می افتد و توانایی انجام فعالیت بیشتر را ندارند. برعکس افرادی هم هستند که با وجود صدای کم حجم و نازک، دارای حنجرهای پرقدرت و توانایی اجرایی بسیار بالا هستند و حتی بعد از یک سخنرانی یکروزه باز هم کیفیت صدا مطلوب اول صبح را دارند. به طوری که تارهای صوتی آنها این امکان را فراهم می کند تا بتوانند برای ساعت های متوالی و سالیان دراز سخنرانی کنند.
بخش مهمی از تنظیم صدا در سخنرانی به تقویت حنجره برمیگردد و صدایی قوی و پرطنین در گرو حنجرهای زنده، تازه، پرتوان و تقویتشده است. اگر سخنرانی شغل اصلی و دائمی شما است و قصد دارید تا سالها از حنجره خود به عنوان مهمترین ابزار کار خود استفاده کنید این مطلب را به هرگز از دست ندهید!
کیفیت حنجره تا حد زیادی ذاتی است و به طور کلی آن چه که به عنوان جنس صدا از آن یاد میشود به واسطه توانمندیهای ذاتی حنجره تولید میشود. صدا قوی از سه بخش مهم تشکیل میشود:
لازمه فاکتور اول این است که سخنران خودش باشد و خودش و تظاهر به فرد دیگری نکند. فاکتور دوم با درک کامل سخنران از اهداف و مقاصدش به دست میآید و برای فاکتور سوم سخنران باید در کنار آگاهی کامل به تمرین بپردازد و از فنون تقویت حنجره استفاده کند.
خصوصیات شخصیتی یعنی آن چه که شما را تشکیل میدهند و آن چیزی که به عنوان هدیه با مخاطبان خود تقسیم میکنید. شخصیت شما همان اثر منحصر به فردی است که به روی صدایتان منقوش میشود و مخاطب بلافاصله با شنیدن آن تشخیص میدهد که این صدا مربوط به شما بوده است. این بخش از قدرت صدا ویژگیهای زیادی از سخنران آشکار میکند. به زبان سادهتر خصوصیات شخصیتی در صدا شما متبلور میشوند و نشان میدهند که شما نمیتوانید از ماهیت آشکار صدا خود هنگام سخنرانی بگریزید چون اسانس وجودی شما در آن نهفته است و هر کسی این صدا را بشنود با شخصیت گوینده آشنا میشود.
بسیاری از سخنرانان سعی دارند با استفاده از ترفندهایی به تغییر کیفیت صدا خود بپردازند. مثلا برخی سعی دارند با تکنیکهای کلفتتر وبم کردن صدا شبیه به سخنرانان محبوب دیگر شوند و به این ترتیب جذابیت صدا خود را بالا ببرند. اگرچه تقلید در سخنرانی مشکلی ندارد و حتی پسندیده است اما هر سخنران با تلاش برای نشان دادن خود واقعیاش میتواند با قدرت واقعی تارهای صوتی خود، خودنمایی کند.
شور و اشتیاق سخنران عامل قدرت صدا است که به موازات محتوا و فاکتور اول به اجرا پرشکوه سخنرانی کمک میکند. محتوا یک سخنرانی واژهها هستند. همان ایدههایی که به فرم سخنرانی ظاهر میشوند و به اهداف شما جامه عمل میپوشانند. وقتی که همین محتوا در کنار شخصیت اصلی سخنران و اهداف اصلی سخنران همتراز یکدیگر قرار گیرند نعمت اشتیاق در سخنران متولد میشود.
وقتی که یک سخنران مشتاق باشد و این شور و اشتیاق در سخنرانی و آن چه که ارائه میکند نمودار باشد معتبر و کاملا هوشیار جلوه میکند. به همین دلیل است که بازیگر نیز تمام نیت یک کاراکتر را در خود میریزد و با اشتیاق به ایفا نقش میپردازد تا از دید مخاطب واقعی جلوه کند.
نوزاد انسان از سن شش ماهگی قادر است قصد و غرض و هیجانات هر صدا را تشخیص دهد و این قابلیت به مرور زمان افزایش مییابد. یکی از فاکتورهای قدرت در صدا اشتیاق است و هر چه قدر که بهتر بتوانید مقاصد خود را به واسطه اشتیاق با مخاطبان خود تقسیم کنید صدایتان از دید مخاطبان قویتر و پرطنینتر است. در صورتی که به تقویت حنجره نپردازید و این فاکتور را در صدا خود تقویت نکنید حین سخنرانی و به مرور قدرت تارهای صوتی محو میشود و مخاطبان خود را از دست میدهید.
فیزیک صوتی قوی توانایی تولید صدای طنیندار پر جنب و جوش در کنار رعایت اصول تنفس صحیح در سخنرانی و باز شدن قفل صدااست. از آن جایی که صدا در هوا به گردش در میآید فاکتور رزونانس یا طنین صدا با هوا به هم وابسته هستند. قبلا در دانشگاه زندگی شیوه کنترل تنفس در سخنرانی را آموزش دادیم و بر نحوه نفس کشیدن و نفسگیری در سخنرانی عمومی تاکید کردیم؛ چرا که هوا به خودی خود باعث کار کردن صدا میشود. زمان دم مولکولهای هوا به سمت ریه و سپس نای و لولههای تنفسی حرکت میکنند و سپس با حرکت بین ماهیچههای تارهای صوتی، آنها را به سمت هم جا به جا میکنند.
آموزش فن بیان را در دانشگاه زندگی بیاموزید
تهیه و تدارک اطلاعات یا متن سخنرانی به قبل از شروع سخنرانی و زمانی برمیگردد که هنوز حجم استرس و نگاه مخاطبان به سمت شما سرازیر نشده است. بنابراین وقت زیادی وجود دارد تا در کمال آرامش به تدوین مجموعه دادهها در سخنرانی پرداخت. اما گاهی همین حجم زیاد و آرامشی که طی آن به تولید محتوا سخنرانی میپردازیم باعث میشود تا در آخر با حجم زیادی از اطلاعات رو به رو شویم که همه و همه در بدنه سخنرانی گنجانده شدهاند و انگار ثانیه به ثانیه سخنرانی وابسته به همین ذره ذره اطلاعاتی شده است که باید در سخنرانی ما حتما وجود داشته باشند! در حالی که واقعیت غیر از این است و سخنرانان ملزم به کنترل و محدودسازی حجم اطلاعات در سخنرانی خود هستند!
تجربه مشترکی میان همه سخنرانان وجود دارد که در نظرسنجی پایان سخنرانی معمولا نقطه نظرات زیادی درباره مدت زمان سخنرانی و بار اطلاعاتی آن وجود داشته است. مخاطبان در اکثر مواقع مایل هستند اطلاعات کوتاهتر و کلیدیتر دریافت کنند تا این که قرار باشد حجم زیادی از اطلاعات را بدون این که بتوانند به خاطر بسپارند در مدت زمان معین تحمل نمایند.
به همین دلیل قوانینی نانوشته برای محدودسازی حجم اطلاعات وجود دارد و اغلب سخنرانان حرفهای برای کسب رضایت مخاطبان، خود را بدان ملزم میدانند. همراه ما باشید تا پارهای از این دلایل را برای کنترل حجم سخنرانی با هم مرور کنیم.
تمرکز بیش از حد روی یکی از بخشها، از عادات بد در سخنرانی است که میتواند منجر به طولانی شدن آن شود و به یک باره حجم زیادی از اطلاعات را به مخاطب تحویل دهد. مثلا گاهی سخنرانان به صورت بیوقفه روی محتوا تمرکز میکنند و مدام اطلاعات به بحث موجود تزریق مینمایند. گاهی هم آن قدر روی محتوای تصویری تمرکز میکنند که به قول معروف از آن طرف بوم میافتند و از بحث اصلی منحرف میشوند. این در حالی است که تمام پایهها یا ارکان سخنرانی بخشی از این سه پایه هستند و اگر قرار فقط یک پایه باشد نادیده گرفته شود این سه پایه لنگ میزند.
در نگاه اول اطلاعات قوی و پربار تاثیر مهمی در سخنرانی دارد؛ اما بارگذاری و پردازش اطلاعات محدودیتی دارد و تا سطح خاصی جوابگو خواهد بود.
سخنرانی بدترین موقعیت ممکن برای تبادل اطلاعات حجیم و زمانبر است. زمان معمول سخنرانیهای متداول آموزشی بین یک تا دو ساعت است و مغز انسان هر 45 دقیقه یک بار به 15 دقیقه استراحت و تقویت نیاز دارد.
وقت تنها منبع ارزشمند حقیقی است که در زندگی به سرعت برق و باد می گذرد، جایگزینی ندارد و به محض از دست رفتن، برای همیشه از دست می رود! اطراف ما آدم هایی وجود دارند که حتی صدم های ثانیه هم در زندگی روزمره آن ها تاثیرگذاری دارد و برای تک تک لحظات برنامه ریزی می کنند. اگر قرار باشد به خاطر حضور آن ها در یک سخنرانی، برنامه هایی که با دقت برای تک تک این ثانیه ها چیده شده اند تبدیل به بی برنامگی شوند، باز هم مخاطبان ما برای نشستن روی صندلی ها تمایلی از خود نشان می دهند؟
گاهی زمان تعیین شده برای سخنرانی باعث میشود تا سخنران بدون محدودسازی حجم اطلاعات به تدوین بار زیادی از اطلاعات بپردازد و آنها را بدون در نظر گرفتن مخاطب ارائه دهد. معمولا زمانی که اطلاعات زیادی پشت سر هم ردیف میشوند مغز در پردازش مورد قبلی از سرعت اسلایدهای سخنران عقب میماند و به این ترتیب مخاطب از خواندن و سپس استفاده از تک تک مطالب شما باز میماند. پس باید بپذیریم که بار زیاد اطلاعات لزوما توسط مخاطب درک نمیشود.
در طول سخنرانی هر چه قدر بیشتر روی نقاط مختلف تمرکز کنید، زمانبندی در سخنرانی به هم میخورد و در نهایت زمان کمتری برای پرداختن به تمام بخشها دارید. از خودتان می پرسید این زمانبندی، جا به جا شدن ثانیه ها یا عقب و جلو شدن در حد چند دقیقه مگر چه تاثیری می تواند روی سخنرانی داشته باشد؟ پاسخ ما به این سوال نسبی است؛ اما این نسبت در اغلب موارد وجود دارد و معمولا کیفیت سخنرانی ها به زمانبندی اصولی که توسط سخنران اعمال می شود بستگی دارد.
به جز کمبود وقت یا زمانی که به دنبال نکتهسنجی زیاد سخنران به وجود میآید عدم محدودسازی حجم اطلاعات باعث رقیق شدن بار اطلاعاتی مطلب بعدی میشود. به این شکل که اولین مطلب همیشه بهتر به خاطر سپرده میشود و به مرور زمان و با خستگی ذهن، تمرکز فرد برای پردازش مطالب بعدی به خوبی مطلب اول کم میشود.
در وضعیتی که همه برای خروج از سالن عجله دارند و به شدت بابت تجاوز از زمان مشخص شده همهمه به وجود آمده دیدن چنین سخنرانی در حال گفتن این جمله کاملا طبیعی به نظر می رسد: فکر می کردم زمان بیشتری در اختیار داشتم تا تمام اطلاعات را در اختیار مخاطبان قرار میدادم!
گاهی علت زیادهروی سخنران اثبات بار اطلاعاتی او برای ارائهای کامل و بینقص است. اما باید در نهایت این حقیقت را بپذیریم که مدت زمان محدود سخنرانی هرگز نمیتواند بار علمی و دانستههای ما را به مخاطبان ثابت کند و باید یک راه انتخابی برای ادامه ارتباط شکل گرفته بین ما و مخاطبانمان وجود داشته باشد.
سخنرانی و فن بیان را کلیک کنید