آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

تاثیرات بازی ویدیویی بر مغز کودک و راهکارهای کنترل آن

بازی‌های ویدیویی پدیده فراگیری در بین کودکان و نوجوانان هستند که ممکن است تاثیرات مخربی بر ذهن و روان کودک بر جای بگذارند. امروزه اکثر ما کم و بیش درگیر فضای مجازی هستیم و روزانه چندین ساعت از وقت با ارزش خود در آن سپری می‌کنیم. این وابستگی به شکل‌های دیگری در کودکان به چشم می‌خورد و معضلی است که در سراسر دنیا وجود دارد.

بر اساس جدیدترین آمار، در ایران حدود 28 میلیون گیمر وجود دارد که تعداد قابل توجهی از آن‌ها (31 درصد) را کودکان تشکیل می‌دهند. این بازی‌ها ممکن است برای افراد در هر سن و سالی، جذاب باشند و وقت گذاشتن برایشان کار جالبی به نظر برسد. بنابراین در این مقاله به تاثیرات بازی ویدیویی بر مغز کودک و راهکارهای کنترل خواهیم پرداخت. در ادامه همراه ما باشید.

تاثیر بازی های ویدئویی بر مغز کودک

آیا بازی ویدیویی تاثیرات مخرب دارد؟

سال‌هاست که بحث‌هایی در این زمینه وجود دارد. برخی آن را کاملاً مخرب و به همراه اثراتی منفی می‌دانند و برخی این موضوع را رد می‌کنند، به همین دلیل نمیتوان به یک نتیجه گیری قطعی در این رابطه رسید.

تحقیقات دکتر دافنی باولیر (از دانشگاه راچستر و جنیوا) بر روی بازی‌های شوتر اول  شخص مثل Call of Duty (ندای وظیفه) نمایانگر افزایش فعالیت‌های مغزی در ذهن افراد است. در این تحقیق به طرز شگفت انگیزی، آثاری از بهبود توانایی افراد در تمرکز، دقت، یادگیری، تصمیم گیری سریع و حافظه کوتاه مدت پیدا شد. برخی از بررسی‌های دیگر نیز، توانایی واکنش سریع تر در افراد گیمر را نشان می‌دهند.

با این وجود، موضوع بازی ویدیویی مخالفان سرسختی نیز دارد. روانشناسی به نام کریگ اندرسون که همواره به عنوان منتقد بازی‌ها شناخته می‌شود، در سال 2010 تحقیقی را مبنی بر تاثیرات بازی در رفتار خشونت آمیز انجام داد و نتیجه گرفت که این دو موضوع رابطه مستقیمی دارند.

دکتر جوردن گرافمن نیز مقاله‌ای را در نشریه آکسفورد منتشر کرد و اظهار کرد پسرانی که در معرض بازی‌های خشن قرار گرفته‌اند، احساسات کمتری نسبت به اطرافیان دارند. او در بخشی از مقاله نوشت که نوجوانان قرار گرفته در معرض ویدیوهای خشن، در مقابل خشونت حساسیت کمتری بروز می‌دهند. آن‌ها همچنین خشونت را راحت‌تر می‌پذیرند و احتمال انجام اعمال تهاجمی از سوی این افراد بیشتر است.

البته عده‌ای از محققان این بررسی‌ها را رد می‌کنند. دکتر کریستوفر فرگوسن از دانشگاه استتسون، بر این عقیده است که تحقیقاتی در رابطه با تاثیر بازی‌ها بر خشونت افراد، به درستی آنالیز و بررسی نشده‌اند. او می‌گوید که بسیاری از فاکتورهای مهم و اساسی از جمله وضعیت روانی فرد، محیط زندگی و خانواده (که ممکن است منشا اصلی خشونت باشد) در این تحقیقات نادیده گرفته شده است، در حالی که اهمیت فراوانی دارد. بنابراین انداختن همه تقصیرها بر بازی‌های ویدیویی کار صحیحی نیست و احتمالاً نمی‌توان به چنین تحقیقاتی استناد کرد.

 

 کودک و بازی های ویدئویی

 

آیا بازی اعتیاد آور است؟

این موضوع به نگرانی بسیاری از والدین تبدیل شده است.  همان‌طور که گفتیم بسیاری از فعالیت‌های مغزی ممکن است در اثر بازی، بهبود یابند اما باید توجه کرد هر چیزی که بتواند شبیه‌ساز لذت برای افراد باشد، احتمالاً برای عده‌ای از افراد جامعه اعتیاد به وجود می‌آورد. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که موضوع اعتیاد به بازی‌های ویدیویی کاملاً جدی است و والدین باید به آن تا حد امکان توجه کنند.

 

 بازی های اعتیادآور و کودک

 

 

چه راهکارهایی وجود دارد؟

چند روش خوب برای مهار مشکلات ناشی از بازی ها یا اعتیاد به آن وجود دارد که در ادامه به آن ها اشاره کرده ایم:

 محدود کردن زمان بازی

موضوع بسیار مهمی که باید به آن توجه شود، کنترل زمان بازی کردن یک شخص است. اگر کودک شما بیش از حد مشغول بازی‌های ویدیویی است، حتماً زمان دسترسی او را کاهش دهید. شما می‌توانید کودک را به شرکت در فعالیت‌های فیزیکی و ورزش کردن تشویق کنید تا از زمان بازی کاسته شده و سلامت جسمی هم تامین شود.

 

 به مشکلات ناشی از بازی اهمیت دهید

اگر متوجه شدید که برخی از عادات و رفتارهای نامناسب به یک بازی ویدیویی خاص تعلق دارند و از طریق آن به کودک شما منتقل شده، از شر بازی خلاص شوید. این احتمال وجود دارد برخی بازی‌ها بر روی رفتار فرد تاثیر منفی بگذارند. برای مثال اگر متوجه رفتار خشونت آمیز شدید که در اثر یک بازی ایجاد شده، بهتر است مشکل را سریعاً رفع کنید.

قبل از بروز چنین مشکلاتی، باید حواس خود را کاملاً جمع کنید و ببینید که کودک شما مشغول انجام چه نوع بازی‌هایی است. اگر مشاهده کردید که بازی بیش از حد خشن یا حاوی محتوای نامناسبی برای سن او است، آن را از فرزندتان دور کنید.

 

 افزایش اعتماد به نفس و حضور در جامعه

به نظر می‌رسد که یکی از دلایل اعتیاد به بازی‌های ویدیویی، نداشتن اعتماد به نفس کافی در خارج از خانه و عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران باشد. بازی‌ها یک راه برای فرار از دنیای واقعی و غرق شدن در دنیای خیالی محسوب می‌شوند که ممکن است آینده کودک را تحت تاثیر قرار دهند. البته روش‌هایی برای افزایش اعتماد به نفس در افراد گریزان از اجتماع وجود دارد که می‌توانند مفید باشند.

 

 تشویق به فعالیت های بیرون از خانه

اگر بیرون نروید و از طبیعت و فضای بیرون از خانه لذت نبرید، خود را در حال استفاده از فضای مجازی یا بازی‌ها خواهید یافت. در دنیای ما، تکنولوژی به یک جایگزین عالی برای بیرون رفتن و گردش کردن تبدیل شده است. سعی کنید زمان فعالیت‌های بیرون از خانه را برای خود و کودک‌تان بیشتر کنید.

3 راه آموزش تفکر نقادانه به کودکان از سنین پایین توسط والدین

تا به حال چند بار در زندگی پیش آمده که تصمیمی را بگیرید و کمی بعد، از آن تصمیم پشیمان شوید؟ چند بار پیش آمده که یک تصمیم بزرگ اقتصادی گرفته باشید و پس از آن با کمی سبک و سنگین کردن متوجه شده باشید باید کمی صبر می‌کردید و مثلا خرید خود را به تعویق می‌انداختید؟ از همه مهم‌تر مواقعی است که شاید کلمات و جملاتی را بر زبان آوردیم و وقتی که بیش‌تر فکر کردیم متوجه اشتباه خود شده‌ایم. چه موقعیت‌های دیگر مشابهی را در زندگیتان سراغ دارید که تفکر را به بعد از تصمیم‌گیری موکول کرده‌اید؟ این مثال‌ها و همه نمونه‌های مشابه مصداق کمبود تفکر نقادانه در زندگی هستند.

 

3 راه آموزش تفکر نقادانه به کودکان از سنین پایین توسط والدین

البته که خیلی از افراد تفکر انتقادی را جدا از نقد و انتقاد می‌دانند و معتقدند تفکر انتقادی یک فرآیند فکری فعال و منطقی و نظام‌مند شده است که به کمک آن می‌توانیم صحت اطلاعات را مورد ارزیابی قرار دهیم، آنها را بپذیریم و یا رد کنیم. این نوع تفکر باعث می‌شود از انجماد فکری و عاطفه‌گرایی فاصله بگیریم. تفکر نقاد برای پذیرش اطلاعات، نیاز به دلیل دارد و به کمک پرسش،‌ معنی کردن و تحلیل کردن صحت و عدم‌صحت اطلاعات را بررسی می‌کند. اما اگربطن قضیه را بررسی کنیم تفکر نقادانه نوعی نقد نسبت به عملکردهای احتمالی ما محسوب می‌شود. این که به جای تصمیم‌گیری بر اساس احساس، اندیشه و تفکر را مقدم قرار دهیم  و با تاکید بر استدلال گرایی، عقلانیت را ملاک کار خود قرار داده باشیم.

مطلب امروز دانشگاه زندگی که پیش روی شما قرار دارد مروری مختصر بر اهمیت تفکر نقادانه و به کار گرفتن آن در سنین پایین و در کودکان است. بنابراین به عنوان پدر یا مادر مهارت‌هایی را در این مطلب می‌آموزید که کمک می‌کند فرزندتان از همان سنین کودکی با این شکل از تفکر رشد و پرورش یابد.


3 راه آموزش تفکر نقادانه به کودکان از سنین پایین توسط والدین

تفکر نقادانه میل درونی ما برای اندیشیدن، احتیاط کردن و برقراری ارتباط بین جنبه‌های مختلف یک موضوع است. این شکل از تفکر کمک می‌کند کاملا محتاطانه و موفق‌تر از همیشه بتوانیم تصمیم‌گیری کنیم. همان طور که قبلا گفته شد لازمه تفکر نقاد شک‌کردن است. البته که شک‌گرایی با بدبینی متفاوت است. فرد بدبین حاضر نیست اطلاعات رو مورد ارزیابی قرارد دهد و فقط مخالفت می‌کند اما تفکر نقادانه کمک می‌کند هر موضوعی را به سادگی باور نکنیم و با سبک سنگین کردن، سریع‌تر به حقیقت هر موضوع برسیم.

مقالات روانشناسی خانواده از جمله خیانت در روابط زناشویی را می توانید اینجا بخوانید

تفکر نقادانه

برای آموزش تفکر نقادانه به کودکان چند اقدام اساسی را در نظر داشته باشید:

شروع آموزش تفکر نقادانه از سنین پایین و در منزل

برخی از والدین تصور می‌کنند که یادگیری تفکر انتقادی بخشی از همان توسعه و تحولات شناختی است که زمان مدرسه رفتن و تحصیل محقق می‌شود. این در حالی است که تفکر نقادانه تنها فرآیند فراشناختی است که کمک می‌کند کودکان استراتژیک‌تر و اصولی‌تر فکر کنند، ایراد الگوهای تفکر خود را شناسایی کنند و محدودیت‌ها و ارزش خود را از دید دیگران بشناسند. بنابراین توصیه می‌کنیم:

  1. کنجکاوی کودکان را پرسیدن سوالات متعدد از آن‌ها تحریک کنید
  2. کودکان را به مطالعه فعال تشویق کنید. شاید کتاب خواندن و سپس دعوت آن‌ها به تحلیل آن کتاب راه مناسبی باشد
  3. کودکان را در موقعیت‌های مختلف فرهنگی، جغرافیایی، اجتماعی اقتصادی و … قرار دهید و سعی کنید به آن‌ها فرصت تجربه کردن دهید

اگر مسیر زندگی خود را گم کرده اید اینجا را www.daneshgahezendegi.com بخوانید

چگونه از ختم‌شدن تنهایی به افسردگی جلوگیری کنیم؟ خودتنفرگرایی چیست؟

تحقیقات جدیدی 5 قدم برای نظارت‌داشتن بر تنهایی ارائه می‌کند.

تا به حال اتفاق افتاده است که حس کنید لایق اتفاقات خوبی که برای‌تان می‌افتد نیستید؟ آیا وقتی در آینه نگاه می‌کنید _ وقتی به لباس‌ها و نوع موهای‌تان خیره می‌شوید _ حس می‌کنید که نه تنها ناامید و آشفته به‌نظر می‌رسید، بلکه به نوعی از خودتان متنفر هستید؟ آیا فکر می‌کنید که ظاهرتان به غایت افتضاح است و حس می‌کنید که بقیه نیز همین طرز تفکر را رجع به شما دارند؟ آیا آرزو می‌کردید که می‌توانستید دوستان بیشتری داشته باشید و با آن‌ها به گردش بروید اما همزمان از پیدا کردنِ دوستان جدید می‌ترسید؟

این‌ها احساسات و افکاری هستند که هر انسانی ممکن است در مقطع خاصی زندگی و عمرش، با آن‌ها رو در رو شود، اما اگر این افکار به لایه‌های بنیادی و درونی زندگی یک نفر نفوذ کنند، آن موقع است که شرایط بغرنجی را برای سلامت روانی وی تعبیه می‌کنند.

خودتنفرگرایی

براساس تحقیقات مذکوری که با همکاری چندین دانشگاه و تعداد زیادی محقق صورت گرفته، مبرهن شد که افرادی که در ریسک بالایی از افسردگی قرار دارند میل بیشتری به تنهایی و غم‌زدگی دارند. این احساسات می‌توانند مردم را به نوع خاصی از تفکر راجع به خودشان رهنمون کند _ تفکری که در آن، خودشان را به شکل خشن و زننده‌ای قضاوت می‌کنند. این محققین همچنین با دلیل و مدارک علمی ثابت کردند که وقتی احساس تنهایی می‌کنید، متوجه می‌شوید که این احساسات ناشی از عدمِ داشتنِ فعل و انفعالات به مقدار دلخواه‌تان با دیگر مردمِ اطراف شما است.

در پسِ این نوع تفکر، این حس نیز بر شما فائق می‌آید که شما به دلیل این نادیده گرفته‌شدن و تنها ماندنِ خود هستید. این نتیجه‌گیری‌های خودساخته، باعث می‌شوند که تنهایی خود را ناشی از بی‌ارزش بودنِ خود بدانید. همچنین در ادامۀ این تحقیقات مشخص شد که تنهایی، مثل ماشه‌ای برای قراردادنِ خود در سیری مدور و جاودانه از احساس خودقاصری، خودبی‌ارزش ‌پنداری، بی‌قراری، کمبود اعتمادبه‌نفس و غیره قرار می‌دهد. پی‌آمدهای این تفکرات، شامل آشفتگی و مشکلات ذهنی‌ای نظیر افسردگی می‌شود. به عبارت دیگر، افکارِ بی‌ارزش پنداریِ شما، بستری برای دیگر تفکرات منفی خواهند بود.

مفهومِ خودتنفرگرایی، چنان‌که محققین آن را توضیح می‌دهند، حسی درونی ناشی از بی‌ارزشی است که با تنهاییِ ممتد به دست می‌آید و نهایتاً به افسردگی منتهی می‌شود. سردبیر این تحقیق، خودتنفگرگرایی را این‌گونه تعریف می‌کند: (نوعی الگوی احساسی منفی و خودآگاه که تنفر را به سمت و سوی خود ساطع می‌کند). خودتنفرگرایی می‌تواند در ابعاد تنفر از جسم ابراز شود، مانند: (به‌نظر خودم، واقعاً حال به‌هم‌زن هستم) یا می‌تواند در ابعاد افعال و کنش‌ها بروز پیدا کند، مانند: (کارهای من واقعاً باعث می‌شوند منفور به‌نظر بیایم).


در تحقیقاتی که پیش از این‌ها در این باب صورت گرفته بود، محققین متوجه شده بودند که نوعی ارتباط بین خودتنفرگرایی و اضطراب اجتماعی، افکار وسواسی، روان‌پریشی گرایی و به‌طور کلی، عدم آسایش وجود دارد. در مقایسه با خجالت و احساس گناه، در طی تحقیقات طولی‌ای که انجام شد، خودتنفرگرایی نقش موثرتری در میان علائم افسردگی ایفا می‌کند. سوالی که آن‌ها نیز به دنبال جوابش هستند: آیا تنهایی می‌تواند از زوایای مختلفی به خودتنفرگرایی و افسردگی منتهی شود؟

تنفر داشتن از خود

عناصر دیگری نیز در این ماجرا دخیل هستند. این‌که وقتی ما افکار خودتنفرگرایی را در ذهن خود می‌پرورانیم و همزمان با آن، نمی‌توانیم از دست آن‌ها خلاص شویم. افکار خودخورانه نیز یکی از کلیدی‌ترین عناصر افسردگی است، به‌طوری که شما مدام فکر می‌کنید که چه‌قدر منفور هستید و تکرار این فکر، شما را بیشتر و بیشتر مستغرقِ افسردگی می‌کند.

به همین سبب، محققینِ این پروژه، احساسات منظم را نیز به مدل و الگوی خود اضافه کردند. در کالبدشکافی‌هایی که در طی این تحقیق انجام شد، دانشمندان متوجه شدند که دو نوع تفکر خاص می‌تواند کمک شایانی به شما کند. فرونشانی و ارزیابی مجدد. اگر مدام به جای این‌که شما چقدر شکست‌خورده و یا پر از عیب و نقص هستید، این تفکرات را از ذهن‌تان بیرون بریزید (فرونشانی) و افکار تازه و مثبت جدیدی را شکل دهید (ارزیابی مجدد)، قطعا از مقادیر آسیب‌پذیری و مشکلات ذهنی شما کاسته می‌شود.

در جریان این تحقیقات، آزمایشی بر روی 317 نفر از طیف سنی 18 تا 72 سال (77 درصد از این افراد، مونث بودند) انجام شد تا از طریق پرسش‌نامه، به ارزیابی هر فرد و مولفه‌های وی بپردازند. آن‌ها از معیارهای (تنهایی) خاصی برای اندازه‌گیری امتیاز و ارزش خود استفاده کردند، مثلاً سوالاتی از این دست: (من احساس می‌کنم انسان غم‌زده‌ای هستم) یا (از این‌که خیلی از کارهایم را تنهایی انجام می‌دهم ناراحتم). همان‌طور که می‌توانید ببینید، تنهایی فقط به معنی تک بودن نیست، بلکه همچنین به معنای داشتن ارتباط اندک با افراد مورد علاقه‌تان نیز هست.

سردبیر این تحقیقات سعی در اندازه‌گیری میزان افسردگی این افراد با سوالاتی در باب احوالات ذهنی آن‌ها داشت، جواب این سوالات به صورت میانگین چینین چیزهایی بود: (من احساس ناراحتی می‌کنم) یا (من اکثر وقت‌ها احساس گناه می‌کنم). همچنین پرسش‌نامه‌ای در باب الگوهای احساسی منظم آن‌ها ترتیب داده شد تا میزان احساسات منفی آن‌ها به دست‌آید، جواب این پرسش‌ها عبارت بودند از: (من احساساتم را به وسیلۀ ابرازنکردن کنترل می‌کنم) یا (هربار که احساس مثبتی به من دست می‌دهد، سریعاً تفکراتم را نسبت به آن تغییر می‌دهم).


برای ادامه مطلب دانشگاه زندگی را کلیک کنید

4 گام تا شناخت اختلالات اضطرابی در زندگی روزمره

این که دلتان بابت حادثه‌ای محتمل که ممکن است مخاطراتی به دنبال داشته باشد شور بزند، این که بابت امتحان روز آینده که احتمالا عدم کسب نمره قابل قبول در آن عواقب ناگواری برای شما دارد نگران باشید و یا این که چشم‌انتظار رسیدن فردی هستید و دیر رسیدن او شما را سردرگم و آشفته کند حوادثی هستند طبیعی که برای هر فردی ممکن است رخ دهد. اما گاهی حالاتی متفاوت ممکن است افراد را به خود درگیر کند که ناشی از اضطراب بیهوده و بیش از حد بابت حوادثی باشد که اتفاقا برای افراد عادی یا باعث دلشوره نمی‌شود و یا اگر باعث این حالت شود، چنین واکنشی را در آن‌ها ایجاد نمی‌کند. این حالت از دیدگاه روانشناسی به عنوان اختلالات اضطرابی در نظر گرفته می‌شود و فردی که دچار این اختلال است در واقع دچار نوعی ترس شدید یا فوبیا نسبت به وقایع یا رویدادهای روزمره خود می‌باشد.

همه ما تجربه سخنرانی در حضور جمع را داریم و استرس آن را تجربه کرده‌ایم؛ اما این استرس باعث شده تا با آمادگی بیش‌تری سر صحنه حاضر شویم. یا رانندگی در ترافیک سنگین و سرسام‌آور خیابان‌ها خصوصا در شهرهای بزرگ می‌تواند به خودی خود نوعی استرس یا اضطراب باشد؛ اما این اضطراب مانع از عملکرد راننده نمی‌شود و در عوض او را برای مقابله با حوادث احتمالی آماده می‌کند تا حواس خود را با دقت بیش‌تری جمع کند.

 

اختلالات اضطرابی

در آموزش دیگر دانشگاه زندگی سعی داریم به موضوع اختلالات اضطرابی با رویکردی متقاوت، ساده و قابل فهم بپردازیم.

4 گام تا رهایی از دام اختلالات اضطرابی در زندگی روزمره

به طور کلی اختلالات اضطرابی نه تنها در ایالات متحده بلکه در تمام دنیا و از جمله ایران جز بیش‌ترین نگرانی‌های دولت‌ها در ارتباط با سلامت فرد به فرد در جوامع می‌باشد. برآورد شده است که حدود 18 درصد از افراد بالغ در آمریکا ( نزدیک به 40 میلیون نفر) به نحوی با اختلالات اضطرابی درگیر هستند. ضمنا 8 درصد از کودکان و افراد غیربالغ نیز در معرض خطر هستند و پیش‌بینی می‌شود این اختلالات بیش‌تر افراد زیر 21 سال به زودی درگیر خود کند.


اختلالات اضطرابی ؛ از زمینه‌ها تا بروز

اگر این روزها می‌شنوید که همه به دنبال تکنیک‌های کاهش اضطراب در محیط کار یا تحصیل هستند و به طور کلی سعی دارند این استرس را به نحوی از خود دور کنند تعجب نکنید. اگر شما درگیر این اختلال نیستید هزاران نفر دیگر هستند که ممکن است درجاتی از این استرس را در زندگی خود تجربه کنند.

اختلالات اضطرابی یک بیماری با علائم مشخص نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از نشانگان است که بر حسب کم و کیفی که دارد می‌تواند به اشکال مختلف در افرادی با روحیات و وضعیت روانی مختلف بروز یابد. با این حال تمام اختلالات یک مشخصه مشترک دارند: اصرار و لجاجت به همراه ترس بیش از حد از اموری که تا این حد دلهره‌آور نیستند!

 

اختلالات اضطرابی در زندگی

علائم ابتدایی فیزیکی و روانی در بروز اختلال اضطرابی

این اختلال با اولین زمینه‌های روانی یعنی احساس ترس و وحشت بروز می‌یابد. فرد در مراحل ابتدایی حس تنش و پرش دارد و مدام از یک سمت به سمت دیگر در حرکت است. اگر افراد مضطرب را به طور معمولی دیده باشید حتما می‌دانید که بی‌خواب می‌شوند و یا بدخوابی پیش از واقعه آن‌ها را آزار می‌دهد؛ اما در اختلال اضطرابی این علامت با حالت تحریک‌پذیری خیلی شدیدی ایجاد می‌شود و اصلا قابل‌ پیش‌بینی نیست.

در مراحل نهایی بدترین حالت یعنی پیش‌بینی خطر و نشانه‌های آن در کنار بدترین عواقب آن رخ می‌دهد.

در بحث نشانه‌های فیزیکی چندان علائمی به صورت کلی و همه‌گیر نمی‌بینیم. ای بسا بهتر باشد تشخیص علائم فیزیکی اختلال اضطرابی را به روانپزشک و نه روانشناس بسپارید تا بتوانید درمان بهتری را پیش بگیرید.

همیشه بهترین مسیر زندگی را انتخاب کنید

دانشگاه زندگی به شما کمک می کند

4 نشانه خودشیفتگی پنهان در افراد درونگرا که شخصیت آن‌ها را فاش می‌کند

همه ما با آدم‌های خاصی سر وکار داشته‌ایم که نشانه‌های ظاهری آن‌ها بیانگر خودشیفتگی پنهان در آن‌ها بوده است. همین که برخی از افراد به دنبال توجه هستند، غرور زیادی دارند، خودنمایی می‌کنند و از اعمال نفوذ خودشان در کارها لذت می‌برند نشانگر خودشیفتگی آن‌ها است. اما امروزه جوامع بشری دستخوش صفات روحی اختصاصی دیگری می‌شود که شاید نمود ظاهری مشخصی نداشته باشند. صفاتی که در افراد درونگرا به شکل متفاوتی بروز پیدا می‌کنند و با توجه به درونگرایی آن‌ها، تشخیص کمی مشکل است.

 

خودشیفتگی پنهان

خودشیفتگی پنهان در افراد درونگرا تیپ‌های مختلفی دارد. خودشیفته نخبه گرا معمولا درحال ترقی است و به صورت دائمی می کوشد از هر فرصتی برای مشهور شدن استفاده کند. خودشیفته عاشق پیشه تمایل دارد اغواگر باشد؛ با این حال از صمیمیت واقعی اجتناب می‌کند. این گونه افراد خیلی دوست دارند افراد ساده لوح و از لحاظ هیجانی نیازمند را وسوسه کنند و آنها را طوری به بازی بگیرند که به طور فریبنده ای نشان دهند دوست دارند با آنها رابطه نزدیکی داشته باشند. خودشیفته های جبرانی منفی‌گرا و لجبازند و می خواهند احساسات عمیق حقارتشان را خنثی کنند. آن چه که افراد درونگرا و برونگرا به صورت مشترک دارند روکش یا لایه‌ای از حس برتری است که دور تا دور آن‌ها را فرا گرفته است. با این تفاوت که فرد برونگرا سعی دارد حس برتری خود را به هر شکلی ابراز کند؛ در حالی که فرد درونگرا با خودشیفتگی پنهان به آرامی و با ظرافت نشانه‌های این صفت روحی خود را به مخاطبانش نشان می‌دهد.


 

خودشیفتگی پنهان

در این آموزش از دانشگاه زندگی تصمیم گرفتیم مطابق با دیدگاه نظریه‌پردازان به بررسی نشانه خودشیفتگی پنهان در افراد درونگرا بپردازیم که کمک می‌کنند شخصیت آن‌ها شفاف شود.

4 نشانه خودشیفتگی پنهان در افراد درونگرا که شخصیت آن‌ها را فاش می‌کند

نشانه‌هایی که می‌خوانید به صورت مستقیم از کتاب ” مدیریت موفق خودشیفتگی” اثر ترزا جکسون استخراج شده‌اند.

نمایش خودبرتر‌بینی با زبان بدن

خیلی از خودشیفته‌هایی که برونگرا هستند معمولا با جلب توجه یا تلاش برای جذب توجه دیگران شخصیت واقعی خود را نشان می‌دهند؛ هر چند که قضاوت دیگران با این فاکتور صد درصد نشانگر خودشیفتگی آن‌ها نیست.  اما خودشفتگی پنهان در فرد درونگرا کمی دشوارتر خود را نشان می‌دهد. این افراد در شرایط مختلف بیش از این که عملگرا باشند نقش یک ناظر را دارند یا این که مایل هستند بیش‌تر شنونده باشند تا این که حرف بزنند. ژست‌های انکاری با هدف بی‌ارزش شمردن اطرافیان، چشم برگرداندن از دیگران، سریع بی‌حوصله شدن و تمایل به قضاوت کردن و مهم جلوه دادن قضاوت یا نظرات خود بخشی از ویژگی‌های شخصیتی این افراد هستند.

مقالات روانشناسی خانواده را اینجا دنبال کنید

دانشگاه زندگی را کلیک کنید