آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

آموزش سخنرانی و فن بیان

مقالات آموزشی در زمینه روانشناسی و آموزش سخنرانی

شما چه داستان‌ هایی را به خودتان می‌گویید؟

درون ذهن هر کدام از ما توده‌ای از کتاب‌هایی وجود دارد که با قصه‌ها، تراژدی‌ها، کمدی‌ها و هر چیزی که راجع به این موضوعات باشد، پر شده است که غالب آنها را ما انسان‌ها قبلا نوشته‌ایم. ما دائماً داستان‌هایی را راجع به اینکه ما کیستیم، لیاقت چه را داریم، چه چیزی نیاز داریم و قادر به چه کارهایی هستیم (یا نیستیم) را آب و تاب می‌دهیم.

این داستان‌ها به طور اجتناب‌ناپذیری بر تصمیماتی که ما می‌گیریم و کارهایی که می‌کنیم تاثیر می‌گذارند. به همین دلیل، بسیار مهم می‌باشد که به حماسه‌هایی که می‌آفرینیم (و سال‌های سال در حال ایجاد آن‌ها هستیم) و به خود می‌گوییم توجه کنیم. زیرا چه می‌شود اگر آن داستان ترسناکی که به خود راجع به بی‌کفایتی‌ها و ناتوانایی‌های مفروض خود می‌گوییم اصلا درست نباشد؟ چه می‌شود اگر داستان‌هایی که می‌نویسید رضایت و خرسندی شما را خراب می‌کنند؟

داستان گفتن

الان به خود چه می‌گویید؟ در طول روز به خود چه می‌گویید؟

وقتی که کار جدید یا ناآشنایی را شروع می‌کنید چه داستان‌هایی را به خود می‌گویید؟ شما ممکن است در حال شروع پروژه‌ی جدیدی سر کار خود باشید یا در حال پختن چیزی باشد که هرگز نپخته‌اید. شاید شما فوراً بگویید که نمی‌توانید آن کار را انجام دهید. شاید شما خود را دست کم بگیرید و خود را ضعیف بپندارید. «من بسیار پر عیب و ایراد می‌باشم. من نمی‌دانم که چه می‌کنم. مثل همیشه. من چقدر درهم و برهم هستم.»

چه داستان هایی را به خودتان می‌گویید زمانی که بیدار می‌شوید؟ شاید شما گونه‌ای از جملات «نمی‌توانم چالش‌های امروز را اداره کنم. اوه، یک روز پرمشغله‌ی دیگر که به سختی حتی یک کار در آن انجام می‌شود. اوه، روزی دیگر بر روی چرخ هامستر» را از دهان خود بیرون می‌ریزید.


شما چه داستان‌هایی را برای خودتان می‌گویید؟
شما چه داستان‌هایی را برای خودتان می‌گویید؟

 

چه داستانی را راجع به وزن خود به خود می‌گویید؟ راجع به اینکه لیاقت چه چیزی را دارید؟ در مورد اینکه چه چیزی را می‌توانید و چه چیزی را نمی‌توانید بخورید؟

چه داستانی را به خود می‌گویید زمانی که چین و چروک بیشتری را دور چشم خود، دور دهان خود و به روی پیشانی خود پیدا کنید؟

چه داستانی را به خود می‌گویید زمانی که شکست می‌خورید؟ شاید ذهن شما فوراً به این سمت می‌رود که «من یک بی‌عرضه و بازنده هستم» به جای اینکه «من می‌توانم از این موضوع درس بگیرم».

چه داستانی را به خود می‌گویید زمانی که فراموش می‌کنید صورتحسابی را بپردازید یا کاری را بیش از حد طول می‌دهید؟

چه داستان هایی را به خودتان می‌گویید زمانی که پریشان حال یا کسل هستید؟ شاید شما به خود می‌گویید که نیاز به یک لیوان شراب برای فرونشاندن تب و تاب‌های تحریکات خود دارید. شاید شما به خود بگویید که هر کس دیگر در دنیا می‌تواند کارها را بدون ترسیدن و قاطی کردن انجام بدهد و با این وجود شما نمی‌توانید خود را جمع و جور کنید «مثل همیشه».

چه احساسی در مورد خود دارید

شما چه داستان هایی را به خودتان می‌گویید وقتی که وحشت‌زده یا مضطرب یا عصبانی یا ناراحت هستید؟ آیا به خود اجازه می‌دهید که این احساسات را احساس کنید؟ آیا خود را به خاطر احساس کردن آن‌ها سرزنش می‌کنید، کنجکاو می‌شوید که چه مشکلی دارید و فوراً جلوی تاثیر آن‌ احساسات را می‌گیرید؟

بنابراین، اغلب ما حتی متوجه داستان‌هایی که می‌نویسیم نیستیم، اما آنان همچنان خود را نشان می‌دهند در کلماتی که بیان می‌کنیم، در فعالیت‌هایی که در برنامه زمانی خود می‌کنیم، در انسان‌هایی که دور خود را با آنان احاطه می‌کنیم، در اینکه ما چگونه از روزی به روز دیگر حرکت می‌کنیم و در اینکه ما چطور به خود اهمیت میدهیم (یا نمی‌دهیم) که دوباره دلیل آن است که بسیار مفید می‌باشد که توقف کنیم و آن داستان‌ها را در زندگی خود بازتاب دهیم و احتمالا تجدیدنظر کنیم.


مسیر زندگی درست را ما به شما نشان می دهیم

سایت دانشگاه زندگی شما را یاری می کند

تکنیکی استثنایی برای رسیدن به اهداف

در همین ابتدا می‌خواهم قولی به شما بدهم. کمتر کار کنید، کمتر زحمت بکشید، اما سریعتر به اهداف و آرزوهای‌تان برسید. شاید بپرسید چطور چنین چیزی ممکن است؟

حتما در محیط کار یا در بین آشنایان خود با افرادی مواجه شده‌اید که انرژی کمی صرف انجام امور خود می‌کنند و نتایج بهتری کسب می‌کنند. این در حالی است که شما با انبوهی از وظایف گوناگون احاطه شده‌اید و تا سر حد مرگ کار می‌کنید ولی به نتیجه دلخواه خود دست پیدا نمی‌کنید.

درواقع پیشرفت چشمگیری در زندگی شما ملاحظه نمی‌شود و آنگاه است که این فکر به ذهن شما خطور می‌کند: چگونه ممکن است که او از من موفق‌ ترباشد؟ او که بسیار کمتر از من کار می‌کند. پاسخ تنها یک کلمه است؛ اولویت بندی .

 اولویت یعنی چه؟

اولویت یعنی اهدافی که در یک بازه زمانی انجام گیرد و در راس تمام امور قرار دارد، این بازه زمانی ممکن است بلند مدت باشد یا کوتاه مدت.

اولویت بندی

قبل از این که اولویت‌های خود را مشخص کنید به چند نکته باید توجه کنید:

  1. کنترل فعالیت‌ها: ببینید که این اواخر وقت خود را بر روی انجام چه کارهایی گذاشته‌اید. نوع کار و میزان وقتی را که صرف آن می‌کنید بر روی کاغذ بنویسید. میزان وقتی که برای هر کار می‌گذارید بیانگر اولویت‌های شما در حال حاضر است.

  2. میزان رضایت از فعالیت‌ها: مشخص کنید تا چه اندازه وقتی که به هر کار اختصاص می‌دهید موجب رضایت شما می‌شود. ده اولویت اول خود را به ترتیب ارزش مشخص کنید و ببینید که روزانه چه میزان زمان برای آنها صرف می‌کنید. آیا این زمان با ارزش‌ اولویت‌های‌تان تناسب دارد.

چه مواردی اولویت محسوب نمی شوند.

  1. لیست بالابلند از کل فعالیت‌ها: اگر فکر می‌کنید با تهیه لیستی بالا بلند از خواسته‌های خود که همه به موازات هم قرار گرفته‌اند و برای شما دارای ارزش یکسانی هستند دارای‌ اولویت‌بندی هستید سخت در اشتباه هستید.

  2. داشتن تنها یک هدف: اگر شما از آن دسته افراد هستید که در طول زندگی خود تنها بر روی یک چیز متمر کز هستید، مثلا فقط شغل خود، باید به شما بگویم که شما در زندکی خود اولویت‌بندی ندارید.

اولویت ها

چرا باید اولویت‌های خود را مشخص کنید:

  1. بیشترین کاری که در روز انجام می‌دهید، شما را تبدیل به یک متخصص می‌کند: اگر روزانه چندین ساعت در اینستاگرام، تلگرام و بازیی‌های ویدیویی بسر می‌برید، به احتمال زیاد تبدیل به یک متخصص در این زمینه‌ها خواهید شد.

    دستاوردهای ما همان چیزهایی هستند که تمرکز خود را بر روی آنها می‌گذاریم. زمانی که روی هدفی تمرکز می‌کنیم به سمت آن حرکت می‌کنیم. به طور خودآگاه و ناخودآگاه رفتارهایی را پیش می‌گیریم که به هدف خود برسیم.

  2. اولویت‌های شما، مسیر زندگیتان را می‌سازد: این قدرت اولویت‌هاست، پافشاری می‌کنید که من این را می‌خواهم و وقت خود را به آن اختصاص می‌دهید. با تعیین اولویت‌های خود مطمئن هستید که اگر چیزی را با تمام وجود می‌خواهید همین است.

 

چگونه اولویت‌های خود را مشخص کنیم:

اول بدانید که خواسته شما دقیقا چیست، خود را ارزان نفروشید. زمان آن فرا رسیده تمام خواسته‌های مهم خود را مشخص کنید. ده اولویت اول خود را مشخص کنید.

برای نیل به این منظور دو راه می توان انتخاب کرد:

  1. تعیین اولویت بر اساس آینده: یک سال، دو سال، ده سال دیگر خود را مجسم کنید. چشم‌انداز شما برای زمان تعیین شده در آینده چیست؟ چگونه آن را ترسیم می‌کنید؟ برای رسیدن به آن چه مسیری را باید طی کنید؟ چه آموزش‌هایی باید ببینید؟ چگونه باید سرمایه‌گذاری کنید؟ با توجه به چشم‌انداز خود نسبت به آینده اولویت‌های خود را مشخص کنید.

با روانشناسی خانواده پایه های زندگی خود را محکم کنید

مقالات بیشتر را کلیک کنید

استرس کسانی که بیرون از خانه کار می‌کنند و چگونگیِ رفعِ آن

حالا که هوای سرد بر مکان‌های زندگی خیلی از ما حاکم شده است، آن‌هایی که کار خود را در خانه و به دور از محل کارشان (مثلاً یک سازمان کامپیوتری یا یک شرکت نرم‌افزاری) انجام می‌دهند، نفس راحتی از پسِ این گرما می‌کشند، در حالی که بیشتر مردم مجبورند که با شلوغی و هیاهو و چالش‌های بیرون از خانه به صورت روزمره مواجه شوند. بیشتر مردم این مسئله را _ کارکردن بیرون از خانه را _ به عنوان راهی برای تعادل بین خانه و شغل تلقی می‌کنند اما آن‌هایی که بیرون از خانه شغل خود را دنبال می‌کنند، براساس تحقیقی که سال پیش انجام شد، مقدار استرس بیشتری را گزارش می‌دهند. بخض اعظمی از این مسئله، ممکن است به خاطر این باشد که بیرون از خانه، چالش‌های بیشتری پیشِ روی شما قرار می‌گیرند، چالش‌هایی که خاص و مشقت‌بار هستند و وقتی در منزل باشید، دست‌شان به شما نمی‌رسد.

اگرچه که بخش کثیری از این استرس و اضطرابی که گریبان‌گیرِ مردم می‌شود، مربوط به استفاده‌ی مفرط از تلفن‌های همراه و دستگاه‌های الکترونیکی است، که احتمالاً باید بدانید که استفاده‌ی مدام از آن‌ها و همچنین تکیۀ بیش از حد به این نوع ابزارآلات، با افزایش استرس در افراد رابطۀ تناتنگی دارد. تحقیق دیگری که اخیراً در بابِ این موضوعات انجام شده است ثابت می‌کند که استفاده از دستگاه‌های الکترونیکی، در کنار حجم عظیم مردم و شلوغی، شما را بیشتر و بیشتر به سرزمین استرس  اضطراب رهنمون می‌کند. همچنین استفاده از دستگاه‌های ارتباطی و کامپیوتری مثل تلفن‌های همراهِ هوشمند یا لب‌تاپ‌ها، در کنار افزایش میزان استرس، سبب آشفتگی‌های ذهنی و اینسامنیا یا اختلال بی‌خوابی نیز می‌شود که هردو با استرس، مرضِ چاقی و کاهش سلامت روحی و روانی در ارتباط هستند.

استرس شغلی

بیشتر مردم وقتی به طور ناگهانی با پدیده‌ی استرسِ ناشی از چالش‌های نوپای اجتماعی و کارکردن در خارج از خانه موجه می‌شوند، به شدت تعجب می‌کنند و گویی که شوکی عظیم به آن‌ها وارد شده است. در حالی که این دسته از استرس‌ها، اصلاً شبیه به استرس‌ هایی که در طول مسافرت به شما منتقل می‌شود، یا استرسی که همکارهای فاسد و زننده و یا رؤسای بی‌مسئولیت به شما وارد می‌کنند نیست، اما این دسته از اضطراب‌ها نیز هزینۀ خود را از سلامت روحی ما می‌طلبند. این هم از چند منبعِ متعارفِ استرس که کارمندانِ خانگی با آن‌ها مواجه می‌شوند:

  • فقدان در ساختار
  • حواس‌پرتی‌های بسیاری از جمله فضای مجازی و خانواده و کارهای خانه
  • سختی در وضعِ مرزهای حریم شخصی
  • آشفتگی اجتماعی
  • فقدان تمرکز

خوشبختانه برای منظورِ رفع این دست از استرس‌ها، ابزار مختلفی در دسترس شما قرار دارند و همچنین، شما تنها کسی نیستید که این فشارهای مختلف را تحمل می‌کنید. اما در قسمت ذیل، نکات مختلفی برای کم‌ترکردنِ استرسِ کارکردن در بیرون از خانه ارائه می‌کنیم.

برنامه‌ریزی کنید

اگرچه که زمان آزاد شما برای برنامه‌ریزی و ساخت یک برنامۀ مسجل برای کارکردن بسیار آسان است، اما داشتنِ برنام‌هریزی برای کارکردن، خیلی بهتر است تا این‌که بخواهید هروقت زمانش را داشتید به شغل و حرفۀ خود بپردازید. اگر بخواهید تا زمانی که حس و حالِ کار را داشتید به سمتش بروید، آن‌موقع است که حواس‌پرتی‌ها از هر سو به سمت‌تان حمله‌ور شده و زمان شما را قورت می‌دهند، پس ریختنِ یک برنامۀ ثابت و اهتمام ورزیدن به آن، یک مؤلفۀ حیاتی برای کارمندانِ خارج از خانه محسوب می‌شود. حقه‌های کاربردیِ زیادی برای انجام این کار وجود دارند،  از تقویم‌های خانگی گرفته تا اپلیکیشن‌هایی که لیست کارها و وظایف‌تان را به شما یادآوری می‌کنند. این هم چند نکتۀ مهم برای این‌که در ذهن‌تان یادداشت کرده و در حین کار استفاد کنید:

  • هر زمان که فکر می‌کنید کارتان را به نحو بهتری انجام می‌دهید به آن مشغول شوید. خیلی از مردم متوجه می‌شوند که در آغاز روز، یعنی زمانی که به تازگی از خواب بیدار شده و کاملاً استراحت کرده‌اند و انرژی خود را تجدید کرده‌اند، کارشان به را به نحو احسن‌تر و همچنین مفیدتری انجام می‌دهند. در حالی که اگر همان کار را از سرِ ظهر شروع کنند _ یعنی زمانی که پس از انجام کارهای متفرقه می‌خواهند به شغل اصلی خود مشغول شوند _ احساس راحتی نمی‌کنند و مدام دچار اشتباه می‌شوند. اما به خاطر داشته باشید که در برخی موارد، این نصیحت کارساز نیست، پس خودتان را برای به کارگیری‌اش اذیت نکنید.
  • در چینش کارهای سخت‌تر، اولویت‌بندی داشته باشیدبه جای این‌که کارهای سخت و طاقت‌فرسا یا چالش برانگیزتان را آخر از همه قرار دهید و در کل روز نسبت به آن‌ها استرس داشته و اجازه بدهید که ذهن شما را به خودشان مشغول کنند، سعی کنید آن‌ها را اول از همه انجام دهید. این کار باعث می‌شود که شما احساس کمال داشته باشید، و حس رضایت و انرژی مضاعفی را در طول روز یدک بکشید.
  • از تکنولوژی استفاده کنید. نرم افزارهایی وجود دارند که شما را قادر می‌سازند تا ردِ حواس‌پرتی‌های خود را بزنید و به کاهشِ آن‌ها یا حذف‌شان اقدام کنید

مقاله مسیر زندگی می تواند شما را راهنمایی کند

برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید

وقتی زنان بیشتر از همسرانشان کسب درآمد می‌کنند، چه مشکلاتی پیش می‌آید؟

تعداد زنانی که بیشتر از شوهران خود کسب درآمد دارند، رو به افزایش است. گرچه این تعداد چندان زیاد نیستند، وقتی زنان درآمد بیشتری دارند؛ زن و شوهر احساس ناراحتی می‌کنند و ما در این مقاله می‌خواهیم درباره این موضوع صحبت کنیم.

طبق تحقیقات جدیدی که بر روی تعدادی از زوج‌ها انجام شده، زنان به طور میانگین درآمد خود را 1.5 درصد پایین‌تر از رقم واقعی و مردان، 2.9 درصد بیشتر از درآمد واقعی‌شان اعلام کردند.

مارتا مورای-کلوس و میستی هگنز که این جمله محققان هستند، به این نتیجه رسیدند که مردم حس می‌کنند به طور کلی درآمد مردان باشد بیشتر باشد. بنابراین این موضوع اجتماعی، در پاسخ افراد کاملاً تاثیر گذار بوده است.

وقتی زنان بیشتر از همسرانشان کسب درآمد می‌کنند، چه مشکلاتی پیش می‌آید؟

این موضوع، نشان‌دهنده تغییرات اجتماعی است که به تدریج اتفاق می‌افتد و اینکه زنان در حال حاضر، شانس بیشتری برای تحصیلات و داشتن شغلی مناسب دارند. با این وجود، زنان هنوز بیشتر مسئولیت‌های خانه‌داری و مراقبت از بچه‌ها را بر عهده می‌گیرند. و مردان نیز برای کسب درآمد خانواده تحت فشار هستند.

امروزه در حدود یک چهارم زوج‌ها، زنان کسب درآمد بیشتری نسبت به مردان دارند. این میزان در دهه 80 میلادی، 18 درصد بوده است که به معنی رشد درآمد زنان در خانواده است. البته 71 درصد مردم می‌گویند، برای اینکه مردان همسر خوبی باشند و بتوانند خانواده خود را حمایت کنند، باید درآمد مناسبی داشته باشند. در تحقیقی دیگر، مشخص شد که فقط یک سوم افراد چنین عقیده‌ای درباره زنان دارند. پس باور عمومی این است که مردان باید نان‌آور اصلی خانه باشند.


برخی از متخصصان می‌گویند که بالاتر رفتن سطح درآمد زن نسبت به مرد، ازدواج را شکننده‌تر می‌کند زیرا مردان به نوعی حس بی‌امنیتی دچار می‌شوند و زنان، احترام کافی را نسبت به آنان قائل نمی‌شوند.

کسب درآمد بیشتر زن

جاستین ولفرز که اقتصاد خانواده را در دانشگاه میشیگان تحقیق می‌کند، می‌گوید:

«مردان توسط زنانی که درآمد بیشتری دارند، تهدید می‌شوند که این موضوع موجب تعجب هیچ کس نمی‌شود چراکه می‌توان آن را در داده‌های تحقیقات پیدا کرد.»

طبق برخی از تحقیقات، در 23 درصد از ازدواج‎هایی که در آن، زن کسب درآمد بیشتری داشته، تفاوت‌هایی وجود دارد. این افراد معمولاً تحصیلات دانشگاهی دارند و 2 برابر بیشتر از سایر زنان، درآمد کسب می‌کنند.

یک تحقیق عظیم در دانشگاه شیکاگو که توسط اقتصاددان‌های مجرب انجام شده، نشان داد ازدواج‌هایی که در آن زنان درآمد بیشتری دارند، دوام چندانی نخواهد داشت و احتمالاً به طلاق و جدایی منجر می‌شود. آن‌ها این نتیجه را با استفاده از داده‌های موجود در سال‌های 1970 تا 2000 به دست آوردند.

همچنین زنانی که درآمدی کمتر نسبت به مردان داشتند، معمولاً به دنبال‌ کارهایی پایین‌تر از پتانسیل‌ واقعی خود می‌گشتند. همچنین در کارهای خانه و مراقبت و نگه‌داری از فرزندان، سهم بسیار بیشتری داشتند. بدین ترتیب، حس تهدید شدن در همسرانشان را از بین می‌بردند.

ماریان برتراند، یکی از محققان دانشگاه اقتصاد شیکاگو، در این رابطه می‌گوید:

«هنگامی که ضابطه‌های جنسی (زن و مرد) زیر پا گذاشته می‌شوند، رفتارهای برای جبران این موضوع از سوی همسر انجام می‌شود.»

کسب درآمد بیشتر زن از مرد

چنین رفتارهای اجتماعی که بر اساس زن یا مرد بودن تعریف می‌شوند، در حال کاهش هستند و به نظر می‌رسد اخیراً ازدواج‌هایی که زنان در آن درآمد بیشتری دارند، مانند قبل در خطر فروپاشی قرار نمی‌گیرند.


این موضوع درباره مردان فرق می‌کند. زیرا اگر یک مرد بیکار باشد یا نتواند کسب درآمد کافی کند، زنان هم معمولاً آن‌ها را گزینه مناسبی برای ازدواج نمی‌دانند و اگر قبلاً با چنین فردی ازدواج کرده‌اند، احتمالاً درخواست طلاق می‌کنند.

آیا تا به حال در زمینه روانشناسی خانواده مشکی برایتان پیش آمده است؟

دانشگاه زندگی در حل این مشکل به شما کمک می کند

فن بیان در ارتباط با همسر

دوران نامزدیتان را به خاطر دارید؟ وقتی روی هر کاغذی که زیر دستتان بود ناخود آگاه اسم همسرتان را می نوشتید. یادتان هست چقدر دوستش داشتید و چه قدر خوب با هم حرف میزدید؟ چقدر” خانمم” ,”عزیزم”و” آقامون” در حرف هایتان بود. متاسفانه در بهترین ازدواج ها هم با گذشت زمان, این طرز بیان و ابراز محبت ها کمرنگ تر می شود. دلتان می خواهد باز به آن روز ها برگردید؟ آیا می خواهید فن بیان در ارتباط با همسر خود را بیاموزید؟

روش صحبت کردن صحیح با همسر

 فن بیان در ارتباط با همسر از اهمیت بسزایی برخوردار است.ارتباطات در روابط مانند رودخانه است. هنگامی که افکار و احساسات همواره بین زوجین برقرار باشد همه چیز سرگرم کننده، خوب و امن است اما زمانی که جریان این ارتباطات آشفته شود، همه چیز به شدت خطرناک و مخرب می شود و هنگامی که زوجین تصمیم میگیرند دیگر ارتباطات و صحبت کردنشان را با هم قطع کنند فشار ها زیاد میشود , حرف ها جمع می شوند و یکباره کلمات فوران می کنند و سیل راه می افتد.

اگر به دنبال بهتر کردن فن بیان در ارتباط با همسر خود هستید و دوست دارید یاد بگیرید که چگونه با همسرتان صحبت کنید، این مقاله را از دست ندهید. کارشناسان فن بیان ما در خدمتتان هستند تا تکنیک های فن بیان در ارتباط با همسر را به شما بیاموزند.

خواسته های خود را واضح بیان کنید

شما با همسانتان ازدواج نکردید، مطمئن باشید همسرتان نیروی خواندن ذهن شما را ندارد. هنگام برقراری ارتباط با همسرتان واضح و روشن با او حرف بزنید. لطفا از کنایه استفاده نکنید و یا نگویید “خودش باید بفهمه من چی می خوام”. مطمئن باشید اگر وسیله ای برای خواندن ذهن وجود داشت همسرتان برای راحتی خودش هم که شده آن را خریداری میکرد.

فن بیان در ارتباط با همسر

همسری باشید که از او انتظار دارید

با همسرتان طوری رفتار کنید که از او انتظار دارید.  شما نمی توانید به طور مستقیم اعمال او را کنترل کنید، اما اعمال خودتان را چرا! پس برای او الگو شوید.هر چقدر مهربانی و ابراز علاقه از او انتظار دارید به او بدهید. برای مثال : اگر دوست دارید شما را با الفاظ خوب صدا کند, همیشه او را با آن الفاظ صدا کنید. کلماتی مثل “عزیزم” “عشقم” و”همسرم” کلماتی است که اگر زیاد استفاده کنید او نیز به طور ناخوداگاه یاد میگیرد.


قدرشناسی از همسر

مطالعات اخیر نشان می دهد که  قدردانی مزایای زیادی هم برای کسی که قدر دانی میکند دارد و هم برای کسی که از او قدرشناسی می شود. وقتی همسرتان کار خوبی برایتان انجام میدهد از او قدردانی کنید. مثلا وقتی ظرف ها را می شورد یا فرزندتان را آرام نگه می دارد تا شما استراحت کنید و یا هر کار کوچکی دیگری که برایتان انجام میدهد. این باعث می شود همسرتان بداند که شما قدرشناس هستید و باز هم تمایل داشته باشد برایتان کار خوب انجام دهد . قدردانی در تحکیم رابطه زناشویی شما بسیار موثر است.

به زبان هم صحبت کنید

به طور کلی، زنان همدلی می خواهند و شوهران احترام.

تمام تلاشتان را برای برقراری ارتباط درست با همسر تان به کار بگیرید.

به شدت توصیه میکنیم که کتاب پنج زبان عشق نوشته گری چاپمن با ترجمه سیمین موحد را بخوانید و یاد بگیرید با زبان عشق با هم صحبت کنید.

 به طور اجمالی این 5 زبان عبارتند از:

1.کلمات تایید کننده:

 ابراز محبت از طریق صحبت ,قدردانی، ستایش و یا درک.

2.دادن خدمات به یکدیگر :

عمل کردن به جای حرف.

3.هدیه دادن:

هدیه نمادی از عشق و محبت است.

4.زمان گذاشتن:

ابراز محبت بوسیله اختصاص دادن زمان اختصاصی به او

5.لمسی فیزیکی:

رابطه جنسی , گرفتن دستان همسر در دست و یا در آغوش گرفتن

متهم کردن همسر ممنوع!

اگر شما با همسرتان اختلاف نظردارید , چیزی که آزارتان می دهد را واضح به او بگویید .هرگز او را متهم نکنید. با گفتن جملاتی مثل ” تو هرگز ” یا ” تو همیشه ” فقط کار را خراب تر میکند.

گاهی اوقات در ارتباط با همسرتان جانب احتیاط را رعایت کنید

درست است که باید با همسرتان راحت باشید و هر چیزی که در دلتان هست را با او در میان بگذارید اما لازم نیست هر چیزی که به ذهنتان می رسد را سریع به زبان بیاورید. می دانم که فکر می کنید اگر حرفتان را به او نزنید ممکن است خود خوری کنید یا اینکه از عصبانیت منفجر شوید، اما قبل از گفتن هر چیزی از خودتان بپرسید اگر این را بگویم به رابطه ام کمک می کنم  یا به آن صدمه می زنم؟

مسیر زندگی خود را درست تعیین کنید

دانشگاه زندگی را کلیک کنید